سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی افسرده دل، کمتر می پاید . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :18
کل بازدید :5033
تعداد کل یاداشته ها : 148
103/2/28
2:37 ص
بررسی مردم شناسی سیر تحولی ازدواج از دوره قاجاریه تا ایران فعلی از دیدگاه اجتماعی در این تحقیق به بررسی ازدواج شاهان قاجاری و دلایل نوع ازدواج و تعدد زوجات و همینطور تأثیر این ازدواج­ها بر زندگی مردم و همینطور ازدواج در قشرهای مختلف مردم در دوره قاجاریه و همینطور تغییر و تحول ازدواج در عصر پهلوی و اصلاحاتی که شاهان دوره پهلوی در این زمینه ازدواج ا
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 144 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 139
بررسی مردم شناسی سیر تحولی ازدواج از دوره قاجاریه تا ایران فعلی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

کلیات

1-1- بیان مسئله

بررسی مردم شناسی سیر تحولی ازدواج از دوره قاجاریه تا ایران فعلی از دیدگاه اجتماعی در این تحقیق به بررسی ازدواج شاهان قاجاری و دلایل نوع ازدواج و تعدد زوجات و همینطور تأثیر این ازدواج­ها بر زندگی مردم و همینطور ازدواج در قشرهای مختلف مردم در دوره قاجاریه و همینطور تغییر و تحول ازدواج در عصر پهلوی و اصلاحاتی که شاهان دوره پهلوی در این زمینه ازدواج انجام داده­اند. در دوره کنونی عواملی که سبب تغییرات در شکل و نوع و سن ازدواج می­شود بررسی می­گردد.

 

2-1- اهمیت و ضرورت مسئله:

در این مورد ما می­فهمیم که هدف مردم در سه دوره مختلف در زمینه ازدواج چیست و به جنبه­های فرهنگی- اقتصادی- جغرافیایی- سیاسی-اجتماعی در ازدواج دست می­یابیم وهمچنین به ریشه­یابی نوع ازدواج­ها می­پردازیم و عوامل مختلفی نیز که سبب تحولات در ازدواج شده است را بررسی می­کنیم.

 

3-1- انگیزه تحقیق:

بررسی دقیق و تخصصی­تر و شناخت کامل از ازدواج از دوره قاجاریه به بعد و همچنین تحلیل مردم­شناسی در مورد ازدواج و پیامدهای حاصل تغییرات ازدواج در جامعه.

 

4-1- اهداف تحقیق:

اهداف تحقیق بررسی

1. ازدواج و همسرگزینی در بین شاهان قاجاریه.

2. ازدواج در بین طبقات مختلف مردم در دوره قاجاریه.

3. انواع ازدواج­ها در دوره قاجاریه.

4. اهداف ازدواج­ها در دوره قاجاریه.

5. تحول ازدواج در دوره پهلوی.

6. تأثیر تحولات جامعه بر ازدواج در دوره پهلوی.

7. تغییرات الگوی ازدواج در جامعه کنونی.

8. بررسی عوامل تغییر سن ازدواج در جامعه فعلی.

 

5-1- پرسش­های تحقیق:

1. آیا پادشاهان در همسرگزینی معیار خاصی برای ازدواج داشتند؟

2. آیا ازدواج در بین طبقات مختلف، متفاوت است؟

3. آیا ازدواج انواع خاصی دارد؟

4. آیا ازدواجها دارای هدفهای خاصی بوده است؟

5. آیا تغییراتی در دوره­های مختلف در زمینه ازدواج به وجود آمده است؟

 

6-1- قلمرو جغرافیایی تحقیق:

با توجه به ژرفانگر بودن روش مردم­شناسی محدود کردن قلمرو مورد مطالعه ضروری است قلمرو جغرافیایی این تحقیق کشور ایران است.

 

7-1- زمان تحقیق:

ازآن جایی که تحقیق مردم شناسی است مدت تحقیق و مطالعه یک سال می باشد .

8-1- روش تحقیق:

استفاده از روش میدانی. مشاهده مشارکتی

مطالعه اسنادی مهمترین روش اتخاذ شده در زمینه موضوع تحقیق است.

استفاده از ابزارها و تکنیک­هایی مثل ضبط صوت، دوربین عکاسی و فیلمبرداری.

 

9-1- روش جمع­آوری اطلاعات:

ثبت و ضبط دقیق مشاهدات

استفاده از مشاهده مستقیم و میدانی

استفاده از مصاحبه حضوری

استفاده از اسناد و مدارک موجود در کتابخانه­ها

 

10-1- پیشینه تاریخی:

1. مقاله آقای دکتر آزاد ارمکی و خانمها: مهناز زند- طاهره خزایی که در مورد تأثیر تحولات جمعیتی و اجتماعی در امر همسرگزینی طی سه نسل در خانواده ایرانی، بود به بررسی مطالعه تطبیقی در مورد سن ازدواج، دفعات ازدواج، علت ازدواج­های مجدد، دایره و دامنه همسرگزینی در میان سه نسل متوالی پرداخته بودند.

2. مقاله آقای محمد احمدی موحد به بررسی روند تغییرات شاخص­های ازدواج و طلاق طی سالهای 1380-1375 پرداخته است.

3. پایان­نامه کارشناسی ارشد جمعیت­شناسی خانم زهرا المطهری- از دانشگاه علوم اجتماعی و به راهنمایی دکتر محمد میرزایی و مشاورت دکتر شهلا کاظمی­پور- دانشگاه تهران 1375 که به بررسی تحلیل دموگرافیک وضعیت زناشویی پرداخته.

4. پایان­نامه کارشناسی ارشد جمعیت­شناسی خانم پروانه آستین­فشان از دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به راهنمایی دکتر محمد جلال عباسی شوازی و مشاورت دکتر محمد میرزایی تهران 1380 که به بررسی روند تحولات سن ازدواج و عوامل اجتماعی پرداخته است.

5. پایان­نامه کارشناسی علوم اجتماعی- آقای حمید پوریوسفی به راهنمایی دکتر جمشید بهنام از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران 1355 که به بررسی سن ازدواج در ایران پرداخته است.

6. مقاله خانم ناهید درودی­آهی که به بررسی وضعیت ازدواج جوانان با استفاده از جداول خالص زناشویی پرداخته.

 

11-1- مشکلات تحقیق:

این تحقیق با وجود تمام جاذبه­هایی که داشت متأسفانه دارای مشکلات بزرگی بود که سبب می­شد که من آنطوری که لازم است نتوانم اطلاعات آماری دقیقی از اشخاص به دست بیاورم. زیرا هر منبع اطلاعات آماری آن با منبع دیگر متفاوت بود و همچنین همکاری نکردن بعضی از ارگانها برای ارائه خدمات و قرار ندادن اطلاعات جامع­تر در منابع. و همچنین سنگین بودن هزینه­های سفر برای تحقیق زیرا برای کامل کردن تحقیق خود لازم بود به شهرهای مختلف سفر کرده که این خود مستلزم پرداخت هزینه­های بسیار گزافی بود.

 

12-1- ادبیات تحقیق:

همان گونه که در همه تیره­ها و ملتها به گونه­ای که ویژه خودشان است، زن و شوهر با هم ازدواج می­کنند و در روزگار باستان هم چنین بوده و زن و شوهر به گونه­ای با هم پیوند زناشویی می­بستند، اشو زرتشت هم برای پیروان خود آئین زناشویی را با دوشی استوارتر و درست­تر از همه ملت­ها برقرار نمود. زناشویی به آهنگ زندگی خوش و خرم و همبستگی و همراهی و زیادشدن مردم و برپایی خانواده را بر پایه­ای چنان درست و شایسته استوار کرد که خود ضامن ماندن و دوام زندگی مشترک بود و مهر و محبت را بین زن و شوهر برای همیشه برقرار می­ساخت. در آئین زرتشت از دیدگاه آراسته شدن کارهای جهان و استوار ساختن یگانگی و جلوگیری از تباهی اخلاقی، درباره زناشویی بسیار سفارش شده است. (رضایی/ 1381/784)

در کیش قدیم ایران زناشویی به آهنگ پدید آوردن زندگی خوش، یگانگی و همراهی تشکیل خانواده و ازدیاد نفوس انجام می­پذیرد. اشو زرتشت در وهشیتواشیت­گات سینا 56 قطعه 5 به پسران و دخترانی که آهنگ بستن پیمان ازدواج دارند چنین اندرز می­دهد: ای دختران شوی­کننده و ای دامان اینک بیاموزم و آگاهتان سازم با غیرت از پی زندگی، پاک­منشی بجویید، هر یک از شما باید در کردار نیک بر دیگری پیشی جوئید و از این راه زندگانی خود را خرمی بخشید.

کیش زرتشتی بر استواری پیوندهای یگانگی و جلوگیری از مفاسد اخلاقی از راه زناشویی تأکید فراوان دارد. در این کیش کمک به امر ازدواج کسانی که به سن بلوغ رسیده و به سبب تنگ­دستی بی­همسر مانده­اند، از کارهای نیک شمرده شده است.

در ایران باستان عقد ازدواج بر چند گونه بود:

1. پادشاه زنی- این اصطلاح برای موردی به کار گرفته می­شود که پسر و دختری برای نخستین بار با خشنودی پدر و مادر خود با یکدیگر ازدواج می­کنند.

2. (ایوک دت یگانه) زنی- ایوک زنی عبارت آنست که مردی با دختری ازدواج کند که تنها فرزند خانواده است و او را ایوک نامند. از آنجا که دختر نمی­تواند اموال خانه پدر خویش را به خانواده دیگری منتقل سازد، پس بایستی نخستین پسر خود را به جای فرزند پدر خویش قرار دهد.

3. چاکرزنی- این ازدواج در مورد زن بیوه­ای به کار می­رفت که پس از مرگ همسر نخستین درصدد گزینش همسری دیگر برآید. اگر زن اول بمیرد یا دیوانه شود یا نازا بوده است تا مرد می­تواند زن دومی بگیرد که آن زن را چاکرزن می­نامند.

4-در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی( زنی پادخشای) خوانده می شود که در واقع انتقال قیومیت دختر ازپدر ازشوهربود (نجفی،1365/805)

5- انواع دیگری هم از ازدواج بود ازجمله: چگر که هنگامی که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت ، زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان می داد تا فرزندآورند،چگر رابه صورت چکر می نوشتند. نوع دیگر که باعث جدل های زیادی میان امروزیان شده است، ازدواج با محارم است.

6-خودسرزنی- چنانچه دختر و پسر بالغ پیش از رسیدن به بیست و یک سالگی خواسته باشند بدون خشنودی پدر و مادر خویش با یکدیگر ازدواج کنند مؤبد حق دارد صیغه عقد را جاری کند و آن دو از ارث محروم خواهند شد. (رضایی/ 1376/ 257 و 256)


فصل دوم

جغرافیای طبیعی ایران:


1-2- جغرافیای طبیعی ایران:

الف) موقعیت جغرافیایی ایران:

ایران در نیمکره شمالی از سطح کره زمین بین 25 تا 40 درجه عرض شمالی از خط استوا (مدار مبدأ) و بین 44 و 5/63 درجه طول شرقی از نیمروز گرینویچ مبدأ انتخابی واقع شده است. نیمکره شرقی، نیمکره شمالی (جز فلات ایران، ممالک خاورمیانه در مغرب آسیاست. مساحت ایران 000/648/1 کیلومتر مربع است.

ایران از اقیانوسها و دریاهای بزرگ دور است ولی از دو سوی شمال و جنوب به دریا چسبیده است. از سوی شمال ایران با دریای خزر که دریایی است بسته و در حقیقت دریاچه بزرگ است که هیچگونه ارتباطی با اقیانوس و دریاها ندارد در جنوب ایران خلیج فارس و دریای عمان قرار دارد و این دریاها به اقیانوس راه دارد. (بدیعی/ 1372/ 13 و 12)

از شمال به جمهوری روسیه شوروی و دریای خزر، از مشرق به کشور افغانستان و جمهوری پاکستان، از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس، از مغرب به جمهوری عراق و جمهوری ترکیه، از شمال غربی به قفقاز (روسیه شرقی).

کوههای مهم در ایران چهار رشته کوهستان وجود دارد:

1. رشته کوههای شمالی- کوههای البرز

2. رشته کوههای غربی- کوههای زاگرس

3. رشته کوههای مرکزی و شرقی

4. رشته کوههای جنوبی با کوههای ساحلی

برطبق سرشماری نفوس و مسکن 1385 تقسیمات کشوری ایران 30 استان- 336 شهرستان- 889 بخش- 1015 شهر و 2400 دهستان است. (شاملویی/ 1361/ 85)

 

2-2- آب و هوای ایران:

کشور ایران دارای آب وهوای متنوع و متفاوت بوده و با مقایسه نقاط مختلف کشور این تنوع را می­توان به خوبی مشاهده نمود.

 

1- مناطق صحرایی:

در سواحل جنوبی از گواتر تا خوزستان که به آن خشک ساحلی می­نامیم که مشخصات این آب و هوا، گرمای زیاد توأم با رطوبت و به مقدار کمی باران می­باشد و حداکثر هوا به 53 درجه می­رسد و باران در این مناطق نامنظم است و در زمستان باران می­بارد.

و خشک داخلی: در داخل صحرا و کویرها همین نوع آب و هوا با اختلاف جزئی وجود دارد که به آن خشک داخلی می­گوئیم.

 

2- آب و هوای نیمه صحرایی و کوهپایه­ای:

این آب و هوا حد فاصل آب و هوای صحرایی و مرطوب می­باشد. منطقه اقلیمی کوهپایه­ای می­توان دزفول، کازرون، اصفهان، تهران و مشهد را ذکر کرد.( کیانی/ 1379/ 27 و 28)

 

3- آب و هوای معتدل:

الف) آب و هوای معتدل کوهستانی: این منطقه شامل کوهستانها و نواحی کوهستانی آذربایجان، البرز، زاگرس و قسمتی از برجستگیهای مرکزی ایران می­باشد.

ب) آب و هوای معتدل خزری: رشته کوههای البرز عامل مؤثری است که بین سواحل شمالی و جنوبی آن دو نوع آب و هوای کاملاً متمایز به وجود آورده است این منطقه شامل سواحل تالش گیلان و مازندران و گرگان است و سواحل جنوبی دریای مازندران، دارای دو نوع آب و هوای خزری مرطوب و خزری خشک می­باشد.

 

4- آب و هوای سرد: 

یا جنگلی سرد است که کوههای مرکزی ترکیه در مغرب ارومیه و سایر نقاط کوهستانی دارای این نوع آب و هوا هستند. (کیانی/ 1379/ 32-30)

 

3-2- پوشش گیاهی و جانوری ایران

در جاهای مختلف ایران پوشش گیاهی و زندگی جانوری متنوعی دیده می­شود. این نوع بستگی به وضع طبیعی و آب و هوا دارد. با توجه به آب و هوا، تفاوت میان گیاهان و جانوران در سه ناحیه معتدل خزری، معتدل کوهستانی و ناحیه بیابانی و نیمه بیابانی دیده می­شود.

 

1- پوشش گیاهی و جانوری ناحیه خزری:

این قسمت شامل جنگلهای انبوه، نیمه انبوه و چمنزارهای سرسبز دائمی و پهناور می­باشد. علت این امر بارش فراوان، خاک مساعد و دمای ملایم است که موجب پیدایش پوشش گیاهی پیوسته و ممتد در آن شده است.

مساحت جنگلهای شمال حدود 000/840/1 هکتار می­باشد و دامنه شمالی سلسله جبال البرز را پوشانیده است این جنگلها از بجنورد تا آستارا کشیده شده است.

جنگلهای ناحیه خزری پوشیده از درختان پهن­برگ از نوع بلوط، سپیدار، راش، افرا و غیره می­باشد. انبوهی و فشردگی این درختان در بعضی جاها بسیار زیاد و در زیر درختان کوتاه قد و درختچه­های گوناگون روئیده­اند، به طوری که از آنها نمی­توان عبور کرد.

به طور کلی پوشش گیاهی ناحیه خزری را از نظر اهمیت می­توام به چهار دسته تقسیم نمود:

1- جنگلهای انبوه

2- جنگلهای متوسط

3- جنگلهای درجه 3

4- مزارع و اراضی غیرجنگلی(فرجی/ 1366/ 64)

جانوران ناحیه خزری نیز متنوع می­باشند. در جنگلهای این ناحیه گربه وحشی، گرگ، شغال، گراز، خرس و خوک وحشی و خرگوش و جوجه تیغی زندگی می­کنند.

در بیشه­زارها و مزارع مرغ سواحل جنوبی رودخانه ارس و برخی از نقاط جنگی کشور یافت می­شود. مرغابی، غاز، قو، و حواصیل خصوصاً در فصول پائیز و زمستان به فراوانی یافت می­شود. همچنین دریای خزر و رودهای آن زیستگاه انواع مختلف ماهی است. در جنگلهای ایران گوزن قفقازی و بز وحشی را نیز می­توان نام برد. در بعضی نقاط از کناره­های دریای خزر دراج و در جنوب خزر در کوههای مرتفع هوبره نیز یافت می­شود.

 

2- پوشش گیاهی و زندگی جانوری در ناحیه معتدل کوهستانی

ناحیه کوهستانی ایران از پوشش گیاهی کامل و ممتدی برخوردار نیست. در جاهایی که برف و باران بیشتری می­بارد و تبخیر به علت پائین بودن دما به کندی صورت می­گیرد، رویش گیاهان بیشتر است و در آنجا جنگل نیز دیده می­شود. در جاهایی که رطوبت کمتر و ضخامت خاک کمتر است گیاهان کمتری دیده می­شود.

جنگلهای ناحیه کوهستانی در بعضی جاها تنک و فاقد گیاهان زیر درختی هستند و در برخی جاها انبوهتر می­باشند و در زیر آنها درختچه­های گوناگون می­رویند. بارزترین این جنگلها، جنگلهای غرب ایران است و از آنجایی که بیشتر درختانشان بلوط می­باشد به جنگلهای بلوط معروفند. این جنگلها از جنوب غربی ارومیه شروع می­شود و از امتداد سلسله جبال زاگرس تا کوههای بختیاری و جنوب شرقی فارس ادامه دارد. بیشتر قسمتهای کردستان، باختران، لرستان، کوههای چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و کوههای بخش کازرون فارس از جنگلهای بلوط پوشیده شده است. در این جنگلها درختان میوه از قبیل گلابی، انجیر، پسته و بادام وحشی وجود دارد.

به طور کلی بیشتر ناحیه کوهستان ایران از استپ پوشیده شده است که در این نوع استپ­ها درختچه­ها و درختها نیز دیده می­شوند. از آنجایی که در این نوع استپ­ها فواصل گیاهان کمتر است به استپ کوهی معروفند. این نوع استپ قسمتهای پهناوری از ناحیه کوهستانی ایران را پوشانده است. در قسمتهای نسبتاً پهناوری از ناحیه کوهستانی ایران و در فواصل پوشش استپ کوهی به خاطر وجود شرایط مساعد چمنزار یا مرتع وجود دارد که این چمنزارها، کوچ­نشینها را به خصوص در ماههای گرم سال برای چرای دامها به طرف خود جلب می­کنند. وسعت این چمنزارها در قسمتهای غربی و شمال غربی از دیگر قسمتهای کوهستانی بیشتر است.

جانوران ناحیه کوهستانی حیواناتی از قبیل خرس، کفتار، خرگوش، بز وحشی، انواع قوچ و میش وحشی، گوزن زرد، گوزن خالدار و پلنگ می­باشند. همچنین پرندگانی از قبیل عقاب، کبک، تیهو و کرکس و غیره در این ناحیه دیده می­شود. (فرجی/ 1366/ 67-66)

 

3- پوشش گیاهی و زندگی جانوری در ناحیه بیابانی و نیمه بیابانی:

در ناحیه بیابانی ایران به علت باران کم و تبخیر زیاد و وزش باد پوشش گیاهی ممتدی وجود ندارد. در این ناحیه تنها گیاهانی می­توانند رشد کنند که در مقابل گرما و خشکی هوا مقاومت داشته باشند. این گیاهان بسیار محدود و بافاصله می­باشند. در این ناحیه خصوصاً در نواحی شرقی استان فارس، مرکز کویر نمک، کرمان، رفسنجان، حوالی یزد و انارک، نواحی جنوبی خراسان و کوههای شاهسواران و بارز جنگلهای بسته که اغلب آنها را نبه نیز می­نامند همراه با درختان بادام وحشی دیده می­شوند.

همچنین در کرانه­های دریای عمان و خلیج فارس جنگلهای گرمسیری به صورت پراکنده دیده می­شوند که درختان آنها عبارتند از: گز، کهود، کنار (به نام سدر به جای صابون) مصرف می­شود آگاسیا و درخت حرا (در سواحل خلیج فارس) که برگ آن مصرف علوفه دارد.

در قسمت نیمه بیابانی ایران، به خاطر ریزش برف و باران بیشتر نسبت به ناحیه بیابانی و دارا بودن طبقه خاک ضخیم­تر، شرایط رشد گیاهان بهتر و فاصله درختان کمتر از ناحیه بیابانی می­باشد.

جانورانی که در این ناحیه زندگی می­کنند عبارتند از: آهو، یوزپلنگ، گورخر و پرندگانی از قبیل پلیکان، فلامینگو، و درنا همچنین در کناره­های دریای جنوب و درمیان آبها سنگ­پشت، ستاره دریایی، میگو، خرچنگ، صدف و انواع مختلف ماهیها وجود دارد. (فرجی/ 1366/ 68)

در ضمن پراکندگی حیوانات ایران به شرح ذیل می­باشد: انواع جوندگان مانند موش­ها (موش­های صحرایی و موش کور و ...) تقریباً در تمام نقاط و مخصوصاً در بخشهای کویری و نیمه کویری دیده می­شوند. آهو در اغلب نقاط دیده می­شود. شتر یک کوهان و دو کوهان فقط به حالت اهلی وجود دارد. از حیوانات تک­سم که تقریباً در جنوب غربی آسیا از بین رفته­اند در قسمتی از ایران به ندرت گورخر و خر­ وحشی هم دیده می­شود.

از درندگان در قسمتهای مرتفع ایران، یوزپلنگ در اطراف کویرها به شکار آهو می­پردازد. در کوههای البرز خرس خاکستری و گربه کوهی نیز دیده می­شود.

ظاهراً تا این اواخر در تمام قسمتهای جنوبی ایران شیر یال­کوتاه ایران وجود داشته است پرندگان ایران نیز بسیار متنوع هستند. از تیره ماکیان­ها، بلدرچین و در کوههای نیمه خشک و دامنه­های آنها تیهو و کبک و کبک دری و در جنوب و از کناره­های دریای خزر و دراج و در جنوب خزر در کوههای مرتفع هوبره و در دره­هایی رودها و نقاط کم درخت، قرقاول و در قسمتهایی از جنوب غربی ایران هوبره خاکستری و در جنوب دریای خزر و سواحل خلیج فارس، اروند رود، درنا، غاز، غاز سرخ دیده می­شود. از پرندگان گوشتخوار در کوهها و دشت­ها باشد، بازسرفید، لاشخور، عقاب، دال، کرکس و غیره یافت می­شود. از مرغان پا بلند، حواصیل و مرغ ماهیخوار، آب چلیک و غیره در ساحل دریای خزر و رودهای کشور یافت می­شوند.

در موقع زمستان از دریاچه­ها و رودهای روسیه میلیون­ها اردک و غاز به سوی ایران آمده، پس از تمام شدن فصل زمستان و گرم شدن هوا مجدداً مراجعت می­کنند.

در ایران کبوترهای وحشی و کبوترهای کوهی که در کوهها لانه می­کنند فراوان است. از تیره کلاغها انواع کلاغ و هدهد، پرستوی شب و دارکوب و جغد و مرغ شباهنگ و بوم تقریباً در اکثر نقاط کشور وجود دارند.

گنجشکها انواع فراوان دارند ولی تمام آنها از اقساط کوچک می­باشند. در میان آنها می­توان توکا، دم­جنبانک، گنجشک، چرخ ریسک، کاکلی را نام برد.

در کشاورزی ایران به سار اهمیت زیادی داده می­شود. این پرندگان در دامنه­های سنگی دره­های کوهستانی لانه نهاده در شهرستانهای شمالی و جنوب در کوههای فارس دیده می­شود.

خزندگان ایران نیز وضع مخصوص به خود دارند. در دشتها و بیابانها غالباً جوندگان بسیارند،ن بیشتر از همه سوسمارها و مارها دیده می­شوند. از سوسمار انواع مارمولک و سوسمار و سرگرد دیده می­شود و در نقاط مرطوب­تر سوسمارهای پهن و خشن و سفید و سبز فراوان است. مارهای ایران از انواع عادی و زیتونی و سفید و زرد و قفقازی و شاخدار می­باشند. در بعضی نقاط اقسام مارها شبیه به مار بوآ و بی­زهر و مارهای خیزان غالباً دیده می­شود. از مارهای زهری و مارهای سمی خطرناک برای انسان و حیوانات اهلی باید افعی و کبرا را ذکر کرد. گرزه در سوراخهای جوندگان و در محلهای بی­آب در کوههای کم ارتفاع خشک زندگی می­کنند و آنها را می­توان در سوراخهای نزدیک چشمه­ها مشاهده کرد.

در جنوب ایران و در آبهای خلیج فارس سنگ­پشت­های بزرگ دریایی و مارهای دریایی و در دلتاهای رودهای شرقی کروکودیل دیده شده است.

دوزیستان ایران به واسطه خشکی هوا کمترند ولی سمندر سبز و قورباغه و غوک و وزغ برگه­ای و قفقازی فراوان است.

ماهیهای آب شیرین از نظر انواع، بسیار زیاد و متفاوت و حتی در بعضی قسمتها، ماهیهای مخصوص بومی می­توان مشاهده کرد. میگو و خاویار ایران شهرت جهانی دارد. جانوران بی­مهره ایران بسیار زیادند مثل ملخ دشتی- پشه­های پادرشت و پاریز و شپشک­ها و رطیل و عقرب فراوان است. عقربها جانورانی شبانه هستند و روزها در زیر سنگها و شکافها و سوراخ موشها بسر می­برند. (کیانی/ 1379/ 64-62)

 

4-2- گروه قومی:

پیش از ورود و استقرار آریایی­ها در ایران، نژادهای بومی در این کشور می­زیستند. از حدود هزاره پنجم ق.م. اقوام غیرآریایی در ایران می­زیسته­اند. که بعدها در احوال اجتماعی، فرهنگی و حتی ترکیب نژادی مهاجران آریایی تأثیر داشته­اند. از جمله این اقوام ایلامیان در جنوب غربی ایران، کاسیان، در زاگرس- لرستان، لولوبی­ها در زاگرس. کرمانشاهان، کادوسیال در گیلان کنونی، تپوریان در مازندران را می­توان نام برد. انتشار و گسترش آریائیان در فلات ایران در حدود نیمه هزاره دوم ق.م. شروع شد. آریائیان شاخه­ای از اقوام سفید پوست هند و اروپایی هستند که عده ای به سرزمین هند و گروهی به فلات ایران رو می­آورند.

 

5-2- خط:

ایرانی­ها در طول تاریخ چهار نوع خط متفاوت داشته­اند. نخست خط میخی دوره هخامنشیان و دیگری خط پهلوی که در زمان اشکانیان و ساسانیان معمول و متداول بود و آثار آن هنوز هم باقی است. خط نوع سوم، اوستایی است که براساس خط پهلوی تنظیم گردیده است و بالاخره خط کنونی ایران که با ایجاد و تغییراتی اقتباس از خط عربی است. علاوه بر افزودن چهار حرف بر الفبای عربی، ایرانی­ها در تحریر این خط نیز تغییرات و ابداعاتی انجام دادند. به طوری که از سده 8 ه.ق. خطوط ایرانی درمیان خطوط اسلامی ظاهر شد. این خط­ها عبارتند از: تعلیق، نستعلیق، شکسته نستعلیق که شکل و ترکیب آنها با سایر خط­های اسلامی متفاوت بود، و ترکیب و گردش حروف در آنها شباهت به خطوط باستانی ایرانی یعنی پهلوی و اوستایی دارد ولی در حال حاضر خط فارسی در کشور ایران رایج است.

 

6-2- دین:

دین مردم ایران در دوران پیش از اسلام، زرتشتی بوده است. در حال حاضر قریب به کل جمعیت آن مسلمان و اکثریت مردم آن پیرو مذهب شیعه می­باشند. مسحیان، یهودیان و زرتشتیان دیگر اقلیت­های دینی این کشور بشمار می­روند.

 

7-2- زبان:

زبان اکثریت مردم ایران فارسی است. این زبان اصطلاحاً بر زبان واحد و بر ریشه اصلی و اساسی تمام لهجه­های گوناگونی اطلاق می­شود که در ایران از آغاز مهاجرت آریائیان تا امروز معمول بوده است. این زبان شعبه­ای است از زبان هند و ایرانی که آن نیز به نوبه خود یکی از زبان­های هند و اروپایی یعنی زبان­های مجموع اقوام سفید پوستی است که سکونتگاه­های اصلی آنها از هندوستان تا سواحل اقیانوس اطلس در اروپا همچنین بریتانیا گسترده است. زبان اصلی فارسی است و زبانهای ترکی- کردی- عربی- لری- گیلکی، مازندرانی نیز در نواحی مختلف کشور ایران رایج است. (کیانی/ 1379/ 96-95)

 


  
  
غریزه جنسی یکی از غرایزی است که ضامن نسل و تداوم بقای بشر است کلود لوی استروس1مردم شناس شهیر فرانسوی در تعریف ازدواج اشاره ای مهم به این نکته دارد و عقیده دارد « ازدواج برخودی است دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی » (77) ؛ به بیان دیگر جامعه می کوشد تا غریزه جنسی (طبیعت ) را مهار کرده و بر آن انگ فرهنگ زند اما
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 109
مطالعه و بررسی عوامل موثر بر کج رفتاری زنان ویژه (با تکیه بر مفاسد اجتماعی)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

مقدمه

روسپیان(زنان ویژه)

غریزه جنسی یکی از غرایزی است که ضامن نسل و تداوم بقای بشر است . کلود لوی استروس[1]مردم شناس شهیر فرانسوی در تعریف ازدواج اشاره ای مهم به این نکته دارد و عقیده دارد : « ازدواج برخودی است دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی » (77) ؛ به بیان دیگر جامعه می کوشد تا غریزه جنسی (طبیعت ) را مهار کرده و بر آن انگ فرهنگ زند . اما در طول تاریخ مشاهده شده است که همیشه این غریزه تحت کنترل جامعه نبوده و در طول حیات بشری بنا به دلایل گوناگون و انگیزه های متفاوت در معرض انحرافات اخلاقی و اجتماعی قرار گرفته و فحشا به عنوان یک حرفهء بسیار قدیمی ، یکی از نمود های آن است.

روسپی گری چیست و روسپی به چه کسی اطلاق می گردد ؟

روسپیگری یا فحشا را می توان به عنوان برآوردن خواهشهای جنسی در برابر پول تعریف کرد ( 78) ؛ به عبارت دقیق تر روسپیگری را به روابط نا مشروع جنسی که به طور مستمر و به انگیزه های مادی یا نفسانی رخ می دهد ، تعریف کرده اند. با توجه به این تعریف می توان گفت : روسپی به فردی اطلاق می گردد که از روابط جنسی به عنوان یک حرفهء دایمی استفاده می نماید (79)

( بیان مسئله )

چگونگی برخورد با پدیده ء روسپیگری

سیاستگذاران اجتماعی ما در شرایطی با پدیده ء روسپیگری مواجه شده اند که نه می توانند آن را به عنوان یک واقعیت تلخ اجتماعی رو به افزایش است نفی کنند و نه می توانند بنا به دلایلی چند از جمله ویژگی های فرهنگی و مذهبی جامعه آن را بپذیرند ؛ به عبارتی می توان گفت سیاستگذاران اجتماعی دچار فقر تئوریکی می باشند (82). بنابراین در برخورد با این پدیده تنها به نظارت رسمی و خشونت قانونی اکتفا می شود . بهرحال فحشا به عنوان یک واقعیت نیازمند درمان و توانبخشی است و به رویکردی آسیب شناسانه و بهداشتی احتیاج دارد؛ زیرا رویکرد اخلاقی و پلیسی مدتهاست تاثیر و کارایی خود را از دست داده است (83)؛و باید بپذیریم که بیشتر روسپیان شهر تهران ، قربانیانی هستند که فقر ، خشونت ، تجاوز و نابسامانیهای خانوادگی و .... آنها را به یک بیماری اجتماعی کشانده است که درمان آن الزاما در پشت میله های زندان امکان پذیر نیست.

باز پروری و توانبخشی روسپیان

اهم اقدامات مهم در زمینه ء باز پروری و توانبخشی زنان ویژه عبارتند از :

1) ایجاد ساختارهای حمایت کننده در زمینه ء باز پروری و کار یابی از طریق:

- سواد آموزی و آموزش تعلیمات عمومی؛

- آموزش مهارتهای زندگی از طریق تشکیل جلسات گروهی مددکاری ؛

- روان درمانی شامل گروه درمانی و شناخت درمانی ؛

- حرفه آموزی ؛

- اقدامات مدد کاری به منظور قادر سازی آنان در برخورد با مشکلات و اهتمام به خود کفایی از طریق اشتغال ( کار یابی ) ؛

2) پیگیری امور پس از اشتغال به کار به منظور حصول از ساز گاری آنان با جامعه.

پیشگیری از آسیب های اجتماعی

برای پیش گیری از آسیب های اجتماعی ، سه سطح می توان در نظر گرفت ، پیشگیری سطح اول در سطح جامعه عمل می نماید و شامل آموزش مهارتهای زندگی [2]برای کل افراد جامعه به ویژه کودکان و نو جوانان است . پیشگیری سطح دوم شامل تشخیص زود رس آسیبهای اجتماعی همراه با اقدامات هماهنگ اجتماعی می باشد . پیشگیری سطح سوم در پی جلوگیری از شدت یافتن آسیبهای اجتماعی و کاستن از تنش های آن در خانواده و جامعه فعالیت می نماید.

 

آموزش مهارتهای زندگی

نگاهی به تاریخچهء آموزش مهارتهای زندگی نشان می دهد که از سال 1960 به بعد یعنی درست پس از فراغت از جنگ جهانی و بروز آثار روانی – اجتماعی جنگ ها ، آموزش هایی از این دست آغاز شده است .

نخستین کشوری که به آموزش مهارتهای زندگی اقوام محلی در سطح اجتماع و مدرسه اقدام کرد، ایالات متحده و پس از آن کشور انگلستان بود . این کشور ها و دیگر کشورهایی که به گروه آموزش دهندگان مهارتهای زندگی پیوستند ، چنان بر ضرورت فرا گیر شدن این مهارتها تاکید ورزیدند که به ناچار سازمان بهداشت جهانی (W.H.O)آموزش مهارتهای زندگی را جزء طرح های آموزشی بنیادی خود قرار داد . این سازمان در سال 1997 اقدام به انتشار دستورالعملی تحت عنوان « آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان و نوجوانان در مدارس » [3]نمود که اینک ضمن ارائه تعریفی از مهارتهای زندگی به محورهای آن را به طور خلاصه اشاره می گردد.

مهارتهای زندگی

مهارتهای زندگی ، توانایی هایی است برای رفتار مثبت و سازگار که افراد را قادر می سازد که با نیازها و چالش های زندگی روزمره به طور موثر برخورد کنند .

 

 

1- تصمیم گیری[4]

به ما کمک می کند که به طور سازنده و مفید به تصمیمات زندگی خود بپردازیم.

2- حل مسأله[5]

ما را قادر می سازد که به طور سازنده و مفید با مسائل ( مشکلات زندگی خود ) برخورد کنیم. مسائلی که حل نشده رها گشته اند ،می توانند عامل فشارهای روحی شوند و آسیبهای فیزیکی توأم با آن را پیش آورند.

3- تفکر خلاق[6]

با قادر ساختن ما به کشف جایگزین های موجود و در دسترس و همچنین پیامدهای اعمال یا ترک اعمالمان، هم به تصمیم گیری و هم به حل مسأله کمک می کند .

تفکر خلاق به ما کمک می کند به فراسوی تجربیات بی واسطه خود بنگریم و حتی اگر هیچ مشکلی نداشته باشیم و با تصمیم گیری در پیش نباشد بتوانیم سازگارانه و همراه با انعطاف به وضعیتهای زندگی روزمرهء خود عکس العمل نشان دهیم.

 

 

 

4- تفکر انتقادی[7]

توانایی تحلیل اطلاعات و تجربیات با یک روش عینی است . تفکر انتقادی می تواند از طریق کمک به ما ، در تشخیص و ارزیابی عواملی که بر نگرش ها و رفتارمان تاثیر دارند از قبیل ارزشها ، فشار همسالان و رسانه های جمعی ، در سلامت ما موثر باشند.

5- ارتباطات موثر[8]

یعنی اینکه ما بتوانیم خودمان را بشناسیم ( عرضه کنیم ) هم به طور کلامی و هم غیر کلامی به طریقی که برای فرهنگ و موقعیت ما مناسب باشد . توانایی اینکه بتوانیم عقاید و آرزوهای خود و همچنین ضرورتها و نگرانی های خود را بیان کنیم . علاوه بر این ارتباطات موثر به معنی در خواست مشاوره و کمک از دیگران به هنگام نیاز می باشد .

6- روابط بین فردی[9]

به ما در برقراری ارتباط به طرق مثبت با افرادی که با آنان تعامل داریم کمک می کند. این می تواند به مفهوم توانایی برای ایجاد و حفظ روابط دوستانه باشد چیزی که برای رفاه اجتماعی ما بسیار مهم است . همچنین می تواند به معنی حفظ روابط خوب با اعضای خانواده باشد. آنهایی که یک منبع مهم حمایت اجتماعی هستند. همچنان که می تواند به معنای پایان دادن به روابط به طور سازنده و مفید باشد.

7- آگاهی از خویشتن [10] (بصیرت نسبت به خویشتن )

باز شناسی ما از خودمان ، از شخصیت مان ، نقاط قوت و ضعفمان ، آرزوها و امیال ، بیزاریها و نفرتها مان را شامل می باشد . بسط آگاهی از خویشتن به هنگامی که تحت فشار هستیم و یا احساس می کنیم تحت فشار قرار داریم به ما در باز شناسی و توجه به موضوع کمک می کند . همچنین آگاهی از خویشتن غالبا پیش شرطی است برای ارتباطات و روابط بین فردی موثر و نیز برای بسط همدلی با دیگران.

8- همدلی[11]

قدرت تصور این که چه شکلی از زندگی مناسب و شایستهء افراد دیگر است حتی در وضعیتی که ممکن است برای ما مأنوس نباشد.همدلی به درک پذیرش دیگران که ممکن است با ما بسیار متفاوت باشند کمک می کند ،چیزی که می تواند تعاملات اجتماعی ما را اصلاح کند و ارتقا دهد . به طور مثال در موقعیتهایی از تنوع یا اختلاف نژادی یا فرهنگی و ... همچنین همدلی در پیشبرد ( یا ایجاد رغبت یا جرأت ) پرورش رفتار نسبت به مردمی که نیازمند کمک یا امداد هستند مساعدت می کند مانند : افراد آسیب دیده از ایدز ، عقب افتاده های ذهنی ، هرکسی که ممکن است نزد بسیاری از مردم ، بد نام و بی وجهه شده باشد و به طور کلی آنهایی که متکی به حمایت هستند.

9- کنار آمدن با هیجانات[12] 

 مستلزم بازشناسی هیجانات در خودمان و دیگران است . آگاه بودن از چگونگی تاثیر هیجانات بر رفتار و توانا بودن به پاسخ به هیجانات به طور مقتضی و هیجانهای شدید مانند خشم و سوگ در صورتی که ما نتوانیم به طور مقتضی و مناسب . هیجانهای شدید مانند خشم و سوگ در صورتی که ما نتوانیم به طور مقتضی و مناسب واکنش نشان دهیم می تواند آثار منفی در سلامتمان داشته باشد . 

10-کنار آمدن با استرس [13]

در خصوص باز شناسی عوامل و منابع استرس در زندگی خودمان است . شناخت چگونگی این تاثیرات بر ما و عمل کردن به روش هایی که در کنترل سطح استرس کمک می کند . این می تواند بدان مفهوم باشد که ما برای کاهش عوامل استرس زا اقدام کنیم . برای مثال ایجاد تغییرات در محیط فیزیکی یا سبک زندگی خود . همچنین گاهی می تواند به معنای آموختن آرامش باشد به طوری که تنش های ایجاد شده به وسیله استرس های اجتناب نا پذیر نتواند منجر به مشکلات برای سلامتی شود .

نظریه های مربوط به انگیزش .

کار دلخواه در برابر کار اجباری

نظریه سابق .

چرا آب می نوشتید؟ نظریه ء سایق ( هال 1943)اظهار می کرد که شما این کار را برای کاهش سایقی که تشنگی نام دارد انجام می دهید بر اساس این نظریه وقتی ما چیزی را که برای زنده ماندن لازم است از دست می دهیم یک افزایش تنش زیستی را که سایق نام دارد و ما را بر ارضای آن نیاز وا می دارد تجربه می کنیم اگر مدتی طولانی از غذا خوردن محروم شویم سایقی خواهیم داشت که گرسنگی نام دارد و ما را به جستجوی غذا بر می انگیزد و در واقع در حالتی به نام تعادل حیاتی قرار گرفته ایم بر اساس نظریه ء سایق تمامی انگیزه ها اساسا منفی هستند زیرا ما برای کاهش حالتهای نا خوشایند ناشی از محرومیت تلاش می کنیم مازلو و نظریه پردازان کمال بر این نظریه ء انگیزشی به خاطر آن که امکان تلاش برای اهداف مثبت را نادیده گرفته اند انتقاد کرده اند .

بر اعتقاد فرویه ، منبع نهاش تمامی انگیزه های ما با استفاده از مکانیسمهای دفاعی من ( ایگو) تغییر قیافه می دهند تا در== برتر ( سوپر ایگو ) مقبولتر جلوه کند.

نظریه انگیختگی :

گاهی اوقات مثلا پس از یک روز ماندن در خانه احساس می کنید دوست دارید کار مهیجی مثل ورزش کردن یا موتور سواری انجام دهید . گاه نیز پس از یک روز پر جنب و جوش امکان داره آرزوی آرامش و سکوت بکنید برخی نظریه پردازان ( برلاین [1]1976 ، طری 1980 ) اظهار داشته اند که ما در پی کسب یک سطح بهینه از تنش هستیم.

اینکه آیا ما سطح انگیختگی را کاهش دهیم یا افزایش بستگی به چند عامل دارد :

- مقدار تحریک موجود در اطراف ما ( اگر در یک محیط پر سر و صدا باشید شاید به دنبال آرامش و سکوت بگردید اگر در اتاق انتظار دکتر باشید آن گاه دوست دارید کاری بکنید .

- حالت فیزیولوژیالیس ( اگر زیاد قهوه خورده باشید حتی هنگامی که به کار نا فعالی مانند خواندن مشغولید احساس انگیختگی خواهید کرد .

- ویژگیهای شخصی از اکرمن 1979 بر پژوهش راجع به ویژگیهای شخصیتی پرداخته و برای شناسایی هیجان خواهان و هیجان گریز ها یک مقیاس شخصیتی را ساخته است.

- آشنایی با محرک های اطراف . هنگامی که تجارب ها تکرار می شوند سطح انگیختگی کاهش می یابد ارتکاب به گناه در ابتدا نا خوشایند است ( چونکه برانگیزاننده است) اما پس از چند بار خوشایند می شود بر مرور انجام دادن آن عادت می شود .

 

 

نظریه فرآیند متضاد:

بر اساس فرآیند متضاد هر فرایندی که یک تجربه هیجانی خوشایند یا نا خوشایند را ایجاد کند به طور خودکار یک فرایند متضاد را فرا می خواند ( سالامون و کوربیت[2] 1971) برای مثال کسی که مرتکب گناه می شود مانند روسپیگری در ابتدا لذت فراوانی از کار خود تجربه خواهد کرد اما این فرایند لذت بخش موجب تقویت فرایندی متضاد و نا خوشایند خنثی می شود زمانی که به خلوت و تنهایی خود فرو می رود احساس نا خوشایندی به او دست می دهد این نظریه حاکی از آن است که رفتار می تواند تحت اختیار تجارب لذت بخش یا فشار تجارب نا خوشایند باشد .

نظریه مازلو:

هنگامی که نمی دانید غذای بعدی شما از کجا خواهد رسید بسیار دشوار است که علاقه ای به کسب دانش به خاطر دانش داشته باشید مازلو این سخن را پیش کشیده است که ما از یک سلسله مراتب از نیازها برخورداریم نیازهای زیستی مهم هستند اما هنگامی که این نیازها ارضا می شوند نیاز به امنیت می یابد زمانی که نیازهای امنیت بر طرف گردیدند نیازهای تعلق پس نیازهای پذیرش و احترام و سرانجام به خود شکوفایی معینی نیاز به دستیابی به تمامی قابلیتها قابلیتهای ممکن فرا می رسد .

نکته جالب توجه آن است که میان نیازهای خود شکوفایی و نیازهای رده پایین تر یک تفاوت بنیادی وجود دارد بر طبق نظریه ء مازلو نیازهای رده ء پایین با انگیزش کاستی [3] مشخص می شوند شخصی که در او یکی از این نیازها ارضا نشده باشد احساس کمبود می کند و انگیزهء غلبه بر آن نقص را می یابد از نیازهای رده پایین تا حدودی مثل سایتهایی عمل می کنند که هدف آنها اجتناب از ناراحتی ، پریشانی است اما خود شکوفایی یک فرا نیاز یا نیاز رشد دهند به شمار می آید کسانی که تمامی نیازهای ردهء پایین آنها ارضا شده است دیگر تحت تاثیر فشار و ناراحتی عمل نمی کنند بلکه به جای آن متمایل به کسن یک هدف مثبت هستند .

زنان خیابانی از سطح جامعه جمع آوری شوند :

فحشا را می توان به عنوان بر آوردن « خواهش های جنسی » در برابر « پول» تعریف کرد امروزه « روسپی گری » در بسیاری از کشورها به حرفه و شغل تبدیل شده در ایران نیز گسترش میزان فحشا نگران کننده است .

کارشناسان معتقدند فقر اقتصادی خانواده ها مهمترین عامل گسترش فحشا در ایران است در این وضعیت بسیاری از زنان نستأ صل آخرین راه را برای خود فروشی می داند .

یکی از جنبه های اساسی روسپیگری امروزی این است که زنها و مشتریانشان معمولا برای یکدیگر نا شناخته اند اگر چه مردان بعد از آشنایی شخصی بر قرار نمی شود.

روسپیگری با فرو پاشی اجتماعات کوچک محلی و توسعه نواحی شهری بزرگ و تجاری شدن روابط اجتماعی ارتباط مستقیم دارد در شهر های کوچک محلی نمایانی ، روابط جنسی سبب کنترل این پدیده می شود اما در شهر های بزرگ ارتباطات پر خطر به علت نا شناخته ماندن به آسانی بر قرار می شود .

انواع گوناگون فحشا در جوامع امروزی وجود دارد امروزه « فحشا قانونی » توسط حکومتهای ملی و محلی در بعضی کشور ها پذیرفته شده است اما در بیشتر کشورها فواحش به طور غیر قانونی فعالیت می کنند .

دکتر « امان لا – قرایی مقدم » آسیب شناس در بیان تاریخچه این پدیده می گوید : فحشا و اعمال منافی عفت از دوران باستان وجود داشته است و کسانی که در برابر پاداش مادی خواهشهای جنسی افراد را برآورده می کردند روسپی نامیده می شدند .

در طول تاریخ « اروپا » به مرکز فساد بزرگ شبیه بود پس از اواخر قرن 18 این پدیده بیش از پیش در اروپا متداول شد در اروپای قدیم به دلیل این که زنان و دختران طبقه پایین جزو املاک ارباب (فئودال ) به حساب می آمدند و اجازه ازدواج نداشتند ، رفتارهای خارج از چار چوب خانواده در بین آنها رواج داشت .

وی ادامه می دهد : در ایران نیز این پدیده در حال گسترش است مطالعات نشان می دهد که فحشا در سن ایران به 10 سال کاهش یافته است و دختران جوان که به تازگی وارد این کار شده اند بیشترین تعداد فحشا را تشکیل می دهند تحقیقاتی که بر روی 100 زن فاحشه در زندان اوین انجام شده نشان می دهد که حدود 60 درصد آنها زنان خانه دار هستند بیشتر زنان خانه دار مبادرت به اعمال خلاف عفت می کنند در خانه های یک طبقه زندگی می کنند در این مناطق به دلیل آنکه نظارت و کنترل اطرافیان و همسایه ها کمتر از خانه های آپارتمانی است احتمال رفتار های خلاف عفت افزایش می یابد .

وی می افزاید : در حال حاضر فاحشه گری به طرق مختلفی انجام می شود از نظر بیماری های آمیزش پر خطرترین فواحش زنان ولگرد و خیابانی اند که در مسافر خانه ها و مکان های دیگر ساکن هستند . همچنین زنان معتاد و الکلی گاهی برای تأمین هزینه اعتیاد به این کار مبادرت می کنند .

برخی از فواحش پیر با سازماندهی گروه هایی به صورت سیستماتیک اقدام به این امر می کنند آنها با شناسایی و جذب دختران فراری به خانه های فساد آنها را در اختیار مردان ثروتمند قرار می دهند ، همچنین دسته هایی وجود دارند که با در اختیار گرفتن دختران جوان و ایجاد ارتباط با مردان ثروتمند اقدام به اخاذی از آنها می کنند برخی زنان نیز در منزل خود تن فروشی می کنند . فاحشه های آژانسی هم پدیده های جدید و در حال گسترش است در این حالت زنان فاحشه در ماشین های سواری پیشنهادات غیر اخلاقی خود را مطرح می کنند به هر حال بسته به وضعیت زندگی و سطح امکانات نوع عملکرد فاحشه ها متفاوت است . مقدم در تقسیم بندی فواحش از نظر میزان جرم قصریح می کند :

در حال حاضر تشکیل دهندگان خانه های فساد که اکثرا فواحش پیر هستند بیشترین نقش را در این زمینه و آلودگی دختران فراری دارند . بعد از آن قوادان و زنانی قرار دارند که دختران خود را وادار به خود فروشی می کنند در تهران تعداد زیادی از این زنان وجود دارند که به دزدی ، قاچاق و اعمال ضافی عفت مشغولند .

وی ادامه می دهد : در بررسی که در خصوص گروه سنی زنان فاحشه انجام شد از بین 6 هزار و 53 زن فاحشهای که در کل کشور زندانی بودند دختران بین 12 تا 25 سال بیشترین تعداد را تشکیل می دهند . در تابستان بدلیل افزایش امکان تردد و عبور و مرور آمار فحشا افزایش می یابد و زنان شهرستانی برای این کار به شهر های بزرگ می روند اما کمترین میزان فحشا در اسفند ماه اتفاق می افتد که به دلیل سرمای هوا و شرایط بد جوی تعدادی از این زنان امکان این کار را ندارند.

این آسیب شناس در تبیین علل شیوع فحشا در کشور می گوید : مهمترین عامل بروز فحشا فقر و نا توانی زنان در تامین مایحتاج اولیه زندگیشان است . طلاق و نابسامانهای خانوادگی ، زندگی در محلات جرم خیز ( مانند اطراف راه آهن و ترمینال ها)، افزایش حاشیه نشینی و مهاجرت ، بی سوادی و نا آگاهی و اعتیاد از جمله عوامل افزایش پدیده فحشا است . زنان خانه دار بدلیل پایین بودن سطح آگاهی و عدم تکوین شخصیت و تلقین پذیری در این زمینه آسیب پذیر تر هستند .

اقلیما در مورد مشتریان این افراد می گوید : افرادی که از تزلزل شخصیت رنج می برند ، مردان کم سواد و فاقد منزلت اجتماعی بیشترین مشتریان زنان فاحشه هستند . این افراد در دوران کودکی از محبت مادری بی بهره بوده اند و دچار نوعی عقده حقارت هستند .

در این میان مجردین بیشتر قشری هستند که به رفتارهای پر خطر روی می آورند . در میان مشاغل اجتماعی کار گران ( خصوصا شهرستانی ) و رانندگان نیز بیشتر به زنان روسپی مراجعه می کنند .

وی در خصوص عوارض شیوع این پدیده اظهار می دارد : « تخریب نهاد خانواده » از مهم ترین عوارض گسترش فحشا در کشور است که در نهایت جامعه را به سمت هرج و مرج و « آنومی اجتماعی » سوق می دهد .

فحشا ارزش ها و هنجارهای اجتماعی را مضحل می کند و افزایش آمار اطلاق و بد آموزی در زنان را به دنبال دارد . همچنین افزایش نا هنجاریهای اجتماعی نظیر دزدی و اعتیاد و تخریب عناصر فرهنگی از دیگر عوارض این امر است .

وی ادامه می دهد : گسترش فحشا افزایش آمار بچه ها ی نا خواسته را بدنبال دارد . اکثر این کودکان بدلیل آن که در محیط لهو و لعب بزرگ می شوند به نا هنجاریهای اجتماعی چون قاچاق ، دزدی ، و فحشا کشیده می شوند . بیش از 80 در صد این کودکان مجرمان آینده هستند و تنها تعدادی کمی از آنها که تحت سر پرستی سازمان بهزیستی قرار می گیرند ممکن است از شخصیت سالمی بر خوردار شوند .

این آسیب شناس در تبیین گسترده جغرافیایی شیوع فحشا می گوید :

مناطق پر تردد ، شهر های مسافر پذیر و مناطقی که در سر راه مسافران فصلی قرار دارند ، بیشترین تعداد زنان فاحشه دارند از نظر جامعه شناختی نیز در مناطقی که آزادی بین روابط دو جنسی وجود ندارد . فحشا شیوع بیشتری دارد .

 


  
  
در سالهای اخیر توجه به بهداشت روان در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل نیاز روزافزون ساکنین آنها به خدمات بهداشتی ابعاد تازه تری یافته است با این وجود نیازمند مبرم به برنامه ریزی صحیح و جامع در تأمین بهداشت روانی کارمندان کاملاً محسوس است ، چرا که آنان نقش مهم و تعیین کننده­ای در ساختن جامعه به عهده دارند و اگر به مشکلات روانی آن توج
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 1723 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 153
بررسی مقایسه ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره وری شغلی مردان و زنان شاغل

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

در سالهای اخیر توجه به بهداشت روان در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل نیاز روزافزون ساکنین آنها به خدمات بهداشتی ابعاد تازه تری یافته است. با این وجود نیازمند مبرم به برنامه ریزی صحیح و جامع در تأمین بهداشت روانی کارمندان کاملاً محسوس است ، چرا که آنان نقش مهم و تعیین کننده­ای در ساختن جامعه به عهده دارند و اگر به مشکلات روانی آن توجه نشود این احساسات نمی تواند به جامعه کمکی برساند.

افسردگی یکی از رایج ترین انواع ناراحتی های روانی است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت روانی می گردد از این لحاظ افسردگی با سرماخوردگی در میان ناراحتی های جسمانی قابل مقایسه است. (زلیگمان 1975) در هر لحظه از زمان 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خود نشان دهند. حداقل 12 درصد از جمعیت کشورهای توسعه یافته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند.

حدس زده می شود که 75 درصد افرادی که در مؤسسات درمان روانی بستری می شوند دچار افسردگی هستند به دلایلی که هنوز کاملاً روشن نشده درصد بیشتری از بانوان دچار افسردگی می شوند. نسبت زنان به مردان افسرده در ممالک پیشرفته صنعتی تقریباً دو بر یک است . (براون وهرس، 1987)

مطالعاتی که در سالهای اخیر از طرف متخصصان سازمان جهانی بهداشت در کشورهای در حال توسعه آسیا و آمریکا انجام گرفته از افزایش دامنه شیوع افسردگی در میان علل در حال رشد حکایت می کند (سازمان جهانی بهداشت، 1973).

هدف آموزش در ادارات و مؤسسات مالی پرورندان شخصیتهای سالم و متعالی است که با دانش خویش بتوانند برای جامعه مفید باشند چون کارمندان با مسائل و مشکلات زیادی روبرو هستند. توجه به بهداشت روانی آنها از مهمترین مسائل و در رأس مسائل آموزشی است، با این وجود بدون پژوهش و انجام نظرسنجی های لازم نمی توان به صراحت اعلام نمود که رسیدگی به مسائل روانی در مراکز از چه اولویتی برخوردار است. (صالحی، طرح پژوهش، 1380).

بنابراین توجه بیشتر به سلامت روانی کارمندان لازم و ضروری است. بیماری افسردگی جسم، روان، افکار انسان را گرفتار می سازد. خوردن و خوابیدن وی را مختل می کند و به طرز تفکر رفتار بیمار با دیگران اثر می گذارد. بیماری افسردگی را نباید به حالت زودگذر افسردگی در موقعیت های خاص برای مدتی کوتاه پیش می آید، اشتباه گرفت. افراد مبتلا به این بیماری به تنهایی قادر نیستند از عهده زندگی خود برآیند و برای بازیافتن سلامتی به فرد کمک کنند. (جلالی، منیژه، 1380).

مشکل روحی افسردگی با ضریب بالایی در میان کلیه اقشار به ویژه نسل جوان و مخصوصاً زنان میدان تاخت و تاز فزاینده­ای به خود گرفته و هر روز جمعی را به سوی خود جذب می کند تا آن جا که پی آمدهای این بیماری روحی زنگ خطری برای آنان که دلسوز نسل جوان هستند نواخته است و باید همه و همه را برای شناخت پیشگیری و مقابله با این مشکل بسیج کرد. متأسفانه از جمله تأثیرات این مشکلات بر روی کارمندان مسأله است بر روی بهره­وری شغلی که با توجه به اهمیت بسزایی که در رفع نیازهای زندگی دارد این مشکل باید مورد توجه علما و متخصصین و روانشناسی و جامعه شناسی قرار گیرد.

شیوع روزافزون این اختلال افسردگی به قدری است که عده­ای از محققین و صاحبنظران را بر آن داشته است تا از آن بعنوان (سرماخوردگی روانی) یاد کنند. همان گونه که کسی در طول حیات خود در مقابل سرماخوردگی قبلاً شود هیچ کس نیز در مقابل افسردگی مصونیت نداشته و امکان ابتلا به افسردگی در مقایسه با سایر اختلالات روانی بیشتر است. (اویسون، 1982، هیدرینگتون، 1986).

با توجه به عوامل یادشده و تعاریف افسردگی آن چه که در این پژوهش مورد نظر محقق است تأثیر این اختلال در بوجود آوردن افت بهره­وری شغلی می باشد، چرا که این مسئله از نگرانیهای شایع خانواده هاست و هم مسئله تعداد زیادی از شاغلین با این مسئله مواجه هستند و اثرات سوئی که بر سلامت روان آنها وارد و آن را مخدوش می سازد.

در حال حاضر، روند رو به توسعه تکنولوژی در بخشهای مختلف صنعت و معدن، خدمات کشاورزی و همچنین ارتباط نزدیک بین انسان و ماشین آلات، انسان به ویژه کارگران را با عوامل فیزیکی، بیولوژیکی متعددی مواجه ساخته که اثرات نامطلوب و بیماری زای بسیاری از این عوامل به خوبی شناخته شده و به اثبات رسیده است. این امر متخصصان علوم بهداشتی را بر آن داشته تا پیشگیری از اثرات ناخواسته و مضر عوامل زیان آور بپردازند، چرا که در غالب موارد بیماری های شغلی غیرقابل درمان بوده و اصولاً پیشگیری از کلیه جهات بهتر از درمان می باشد. از طرفی بهره­وری و مسئله کارایی و اثربخشی سازمانهای تشکیل دهنده یک جامعه عامل اصلی رشد و توسعه آن جامعه محسوب می شود.

بهره­وری یک ابزار اساسی برای توسه در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و اقتصادی است. بهره­وری بالا در جامعه و در سطح کوچکتر در سازمان از یک سو زمینه حرکت ملی را فراهم می آورد و از سوی دیگر باعث تقویت انگیزه­های یکایک افراد در به ثمر رسانیدن این تلاشها می شود. به طور کلی فعالیتهایی که سه مشخصه کارایی، اثربخشی و کیفیت را در برداشته از بهره­وری مناسبی برخوردار خواهند بود. (حقیقی، 1380).

با توجه به اینکه افسردگی می تواند یکی از مسائل مهم در کاهش بهره­وری باشد تحقیق حاضر بر این است که رابطه افسردگی و بهره­وری را بسنجد و ببیند که افسردگی تا چه حد بر روی بهره­وری سازمان تأثیر می گذارد.

 

بیان مسئله

تحقیقات و بررسی های انجام شده و نیز تجربیات روزانه حاکی از آنند که تعداد قابل توجهی از کارمندان در عاطفه، ادراک، تفکر خود علایم نشانه هایی را بروز دهند که بیانگر افسردگی آنان است. این عارضه افسردگی، علاوه بر آن که موجب کاهش کارایی شغلی و اجتماعی کارمندان می شود آنان را به مشابه کودکانی خجول و گوشه گیر و ناامید، درمانده و فاقد اعتماد به نفس بالا و ... انگشت نمای همکارا نشان می سازد و مانع از به فصل درآمدن و بروز توانمندیهای بالقوه این افراد می شود.

گرچه کارمندان افسرده در خانواده افرادی آرام و حتی منفعل هستند و دردسرها و شیطنت های کمتری در خود نشان می دهند ولی تفاوت رفتاری آنها با دیگر افراد موجبات نگرانی خانواده را فراهم می آورد و ممکن است آنان را برانگیزاند تا در پی کمک و چاره برآیند (به نقل از پایان نامه نرگس خاتون درویش).

سازمان مدیریت جهانی سال 2001 را به بهداشت روان اختصاص داد. در سال 1990 در میان 10 علت اول ناتوانی در جهان از 5 علت مربوط به اختلالات روانی اولین عامل، افسردگی تک قطبی است. در حال حاضر افسردگی چهارمین علت بیماریهای شایع در جهان می باشد. افسردگی تک قطبی است. و طبق برآوردهای انجام شده تا 2020 دومین، علت شایع بیماری در جهان افسردگی خواهد بود. بر اساس آمار WHO در حال حاضر 340 میلیون نفر درجهان از افسردگی رنج می برند.

بنا به گفته همین سازمان مسائل عصبی – روانی سبب بخش عظیمی از ناتوانی ها و درد و رنج بشر است. کمبود تحقیق در خصوص این پدیده کارمندان موجب ناشناخته ماندن ابعاد و جنبه های مختلف آن شده است و هر نوع اظهارنظر در خصوص آن تنها ملاکی بر تحقیقات دیگران و داد­های نظری است.

حال با توجه به این که قشر عظیمی از جمعیت کشورها را کارمندان تشکیل می دهد بنابراین آینده کشور ما بستگی به اینان دارد. مطمئناً اگر بتوان با تشخیص به موقع مسائلی که باعث افسردگی آنان می شود را شناخت و موانع را از سر راه آنان برداشت، آنان با روحیه بهتری خواهند توانست در محیط کاری پیشرفت نمایند.

 

اهداف تحقیق

افسردگی از جمله اختلالاتی است که در ایران کمتر موضوع مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و ارتباط آن با فاکتورهای احتمالی مختلف از جمله بهره­وری شغلی کودکان ناشناخته مانده است و این در حالی است که محققین خارجی به خصوص روانشناسان و روانپزشکان غربی جلدها تحقیق و بررسی پیرامون افسردگی می افزاید. در کشورهای مختلف همواره از مسایل مهم و حیاتی در برنامه ریزی های مقطعی برنامه ریزی های بلندمدت بوده و هست. در کشور ما نیز این موضوع به دلیل وجود کثیر جوانان و ضرورت بهره­وری مناسب و مکفی از این نیروها در جهت توسعه و پیشرفت کشور یکی از مهمترین مسائل در برنامه ریزیهای مقطعی و بلندمدت کشورمان را تشکیل می دهد.

 

هدف کلی

بررسی مقایسه­ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره­وری شغلی مردان و زنان شاغل در شرکت ایزوگام بام گستر دلیجان می باشد.

 

اهمیت و ضرورت پژوهش

بهره­وری شغلی امروزه یکی از نگرانیهای مهم مدیران و دست اندرکاران است همه ساله تعداد زیادی از کارمندان در کشورهای جهان با پدیده­ای به نام افت بهره­وری شغلی مواجهند و علاوه بر افت شغلی بر آثار سوء اقتصادی در شکل ملی تأثیر ناگواری بر سلامت روان مردم گذاشته و نگرانی نامطلوبی برای خانواده ها به دنبال داشته است.

راستی افت راندمان کاری چیست؟

چگونه می توان افت راندمان کاری و عوامل بوجود آورنده آن را در کارمندان تشخیص داد؟ وظیفه خانواده و مدیران و مسئولین در این خصوص است.

«منظور از افت بهره­وری شغلی یا افت راندمان کاری کاهش عملکرد شغلی که (شرکت ایزوگام بام گستر دلیجان) مقدار از نمره 1 – 20 توسط مسئولین به کارمندان داده می شود) از سطحی رضایت بخش به سطحی نامطلوب است» آن چه مهم است این است که بسیاری از کارمندان توانایی بالقوه برای موفقیت و پیشرفت و بهره­وری بهتر را دارند ولی دچار افت یا شکست می شوند که با شناخت دقیق و درست علل و عوامل این پدیده، می توان جلوی بسیاری از افتها و شکستهای کاری را گرفت. از جمله عواملی که می توان در موفقیت و شکست کارکنان مؤثر دانست سه دسته است:

1- عوامل فردی

2 – عوامل سازمانی

3 – عوامل خانوادگی و اجتماعی

آن چه که در این پژوهش مورد نظر است تا بررسی گردد تأثیر افسردگی بر بهره­وری شغلی است که می تواند هر سه عامل بطور مثال عده­ای از کارمندان محیط کار به دلیل فشارکاری بالا و عدم رسیدن به اهداف در خود فرو می روند، تنهایی و گوشه گیری را انتخاب می کنند و به افسردگی های خفیف زودگذر مبتلا می شوند. این حالت در زنان بیشتر دیده می شود. که اغلب بی حوصله­اند معمولاً یکی از دلایل آن عادت ماهانه می باشد که نگرانند مبادا دیگران از وضع و حال آنان باخبر شوند این موضوع اگر از حد معمول تجاوز کند و در آن افراط شود از یک حالت طبیعی خارج شده و منجر به گوشه گیری و افسردگی در فرد می شود. عده­ای دیگر به علت مسائل خانوادگی و تربیتی، برخوردهای تحقیرآمیز دیگران، مراقبتهای شدید و افراطی از آنها و یا به علت عوامل درونی دیگر، خود را از تماسهای اجتماعی برکنار می دارند به جزء با عده معدودی از افراد غیرمعاشرتی گفت و گو و رفت و آمدی ندارند و کمرویی و حیای افراطی آنان باعث منزوی شدن آنها می گردد. در محیط کار هم همیشه تنها هستند و در گوشه گیری کز می کنند. در رفتارشان نیز حالت تردید، ناشی گری، کم حرفی و عدم مشارکت در فعالیتهای جمعی وجود دارد و سعی دارند هیچ وقت در مقابل سؤالات دیگران قرار نگیرند. همیشه از حضور در میان جمع ناراحتند وگاهی از شدت شرم و خجالت سرخ می شوند و عرق بر روی پیشانی­شان می نشیند. اگر کمرویی و گوشه گیری های اولیه شدت داشته باشد ممکن است فرد را به افسردگی های شدید بکشاند و او را فردی سست عنصر، مأیوس، خوار و از زندگی بیزار نماید و افکار خودکشی در او ظاهر می شود.

موضوع دیگر قابل بحث تأثیر استرس محیطی و حوادث زندگی بر افسردگی است. بسیاری از روانشناسان بالینی معتقدند که رابطه­ای بین آغاز افسردگی و استرس محیطی وجود داشته و عده­ای نیز بر این باورند که چنین حوادثی نقش عمده­ای را بازی می کنند جمعی تحقیقات اخیر وجود رابطه بین عوامل استرس زای محیطی و شروع افسردگی را تأیید میکنند. حال با توجه به این که برخورداربودن از سلامت روح و روان در دوره جوانی از اهمیت بسزایی برخوردار است لذا محقق را بر آن داشت تا به تأثیر افسردگی بر بهره­وری شغلی بپردازد و آن را مورد بررسی قرار دهد.

 

فرضیه اصلی پژوهش

بین افسردگی کارکنان با بهره­وری شغلی آنها رابطه معناداری وجود دارد.

متغیرهای پژوهش: متغیرهای مورد بررسی پژوهش عبارت است از :

متغیر پیش بین که شامل افسردگی می باشد.

متعغیر ملاک که شامل بهره­وری شغلی می باشد.

تعاریف عملیاتی متغیرها:

افسردگی (تعریف نظری)

مایکل گیلدار[1] و همکارانش (1988) در کتاب روانپزشکی آلسفورد می نویسد احساس غمگینی در موقعیتهای ناجور یکی از تجارب طبیعی انسان است. علایم افسردگی جزیی از بسیاری از سندرمهای روانپزشکی بوده و در برخی بیماریهای جسمی نیز نظیر ثبت غده­ای[2] یکی از یافته های شایع است.

نلسون وایزرائل[3] (1984) در میان افرادی که دست به خودکشی می زنند تعداد جوانان افسرده بوضوح بیشتر از جوانانی است که دچار افسردگی می شوند.

کلارسن ج راو[4] (1987) پس از افسردگی یک هیجان عادی بشری نیز هست. این افسردگی های عادی با علایم مثل غمگینی، دلشکستگی، نومیدی، ناکامی یا ناشادی مشخص می شوند. این احساس همگانی و عمومی است و هبط ن اختلال عینی عادی تلقی نمی شود اما گاهی به حدی شدید است که بیمار ممکن است رابطه خود را با واقعیت از دست بدهد دچار هذیان شود و چه بسا دست به خودکشی بزند (لو[5]و لو[6]، 1991) افسردگی به منزله و یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است.

 

(بلاک برن[7] و کوترو[8] ، 1990).

در سطح معمول، بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیرلفظی عواطف غمگین، اضطرابی و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده می شود.

 

افسردگی (تعریف عملی)

منظور از افسردگی در این پژوهش نمره­ای است که آزمودنی در تست بک از 15 سال به بالا میگیرد که البته این آزمون بر اساس مقیاسهای بالینی و روانشناسی طراحی شده است.

 

بهره­وری شغلی (تعریف نظری)

بهره­وری عبارت است از نسبت مطلوبیتهای حاصله (ستانده­ها) بر منابع و آن چه که برای حصول به نتیجه صرف شده (داده­ها) است. (مرکز بهره­وری ژاپن، ترجمه از شفقی، 76)

 

بهره­وری شغلی (تعریف عملی)

منظور از بهره­وری در این پژوهش میزان نمره­ای می باشد که آزمودنی از پرسشنامه هنجار شده بهره­وری شغلی بدست می آورد.

 

 

 
   


مقدمه

در این بخش که به پیشینه و چهارچوب نظری تحقیق پرداخته می شود که مستقل بر تعاریف افسردگی، تاریخچه، طبقه بندی ماهیت افسردگی از دیدگاه میچل، مدل بیولوژیکی و دیدگاههای نظری افسردگی که شامل تحلیل گری، رفتارنگری، شناختی، رفتارگرایی طبیعی، انسان گرایی، هستی گرایی، علماء اسلامی پرداخته می شود و سپس به نشانه شناسی حالات افسردگی، پیشینه بهره­وری شغلی و علل آن و تحقیقاتی که در داخل و خارج کشور انجام شده پرداخته می شود.

 

تعاریف افسردگی

در تعریف افسردگی کازدین (1990) آن را به عنوان یک نشانه یا حالتی از غمگینی می داند که در فرد در زندگی روزمره تجربه می کند و یک سندرم آن را مجموعه­ای از علایم شامل فقدان علاقه در فعالیتها، احساس بی ارزشی، تغییر در اشتها، آشفتگی در خواب و ... قلمداد می کند.

از دیدگاه رفتارنگری فرسترولوینس و همکاران معتقدند افسردگی عبارت است از کاهش چشمگیر حساسیت در برابر محرکهای محیطی، از دیدگاه شناختی بک افسردگی نوعی تغییر در سازمان فکری و شناختی بیمار است تغییری که به ایجاد دیدگاهی منفی درباره خود وتجارب گذشته و آینده­اش منتهی می گردد. از دیدگاه روان تحلیل گری آبراهام، افسردگی عبارتست از مفاهیم، عزا، فقدان، ناکامی، ضرر و زیان و تجربه­های ضربه آورد و دوره کودکی و عواملی که فرد بزرگسال را در برابر گسستگی افسرده­وار آسیب پذیر می سازند.

لو و لو (1991) افسردگی به منزله یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است (بلاک برن و کووترو، 1990).

در سطح معمول بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیرلفظی عواطف غمگین، اضطرار و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده می شود.

 

تاریخچه افسردگی

افسردگی از زمانهای بسیار دور در نوشته ها آمده و توصیفهایی از آن چه ما امروز اختلالات خلقی می خوانیم. در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر. هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده­اند حدود 450 سال قبل از میلاد بقراط اصطلاح مانی و ملانکوکی را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد. حدود 100 سال قبل از میلاد کورئیوس سلسوس در کتاب Demedicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (180 – 120) بعد از میلاد و جالینوس (199 – 129) بعد از میلاد نیز بکار بردند. همینطور الکساندر ترالز در قرن 6 در قرون وسطی طبابت در ممالک اسکامی را رونق حاد و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی میمویند، ملانکولی را هنرامندن بزرگ جهان نیز مجسم کرده­اند. در سال 1686 بونت نوعی بیماری روانی را توصیف نمود و آن را mania comelan cholicus نامید. در سال 1854 ژول فالره حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالت خالقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند. تقریباً در همان زمان یک روانپزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح «سایکلوتایمی» مانی افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود. امیل کرپلین در سال 1896 بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند.

فقدان آن سیر رو به دماسن – دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند. فقدان سیر رو به دماسن و تباهی در پیسکوزمانیک دپرسیو آن را از دماسن پره کوز و اسکیزوفرنی تفکیک می نمود. کرپلین نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زنها اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود. و این بیماری بعداً به افسردگی رجعتی معروف شد از آن به بعد یکی از معادلهای اختلالات خلقی شمرده می شود.

طبقه بندی افسردگی

اختلالات افسردگی و شیدایی در کودکان و نوجوانان گزارش می شود. با این حال تردیدهای زیادی در مورد وجود آن ها مطرح شده است. عده­ای عقیده دارند که کودکان بنا به دلایل نظری مانند ساختارهای شخصیتی ناپخته نمی توانند طیفهای گسترده خلقی را تجربه کنند (شالته، برانت، وراسیکنی، 1977) . از این نظر چون فراخود کودکان هنوز به کمال خودنرسیده است افسردگی بالینی نمی تواند در کودکان وجود داشته باشد (برس، 1966) عده­ای افسردگی را در کودکان یک موجودیت آسیب شناختی درونی و مشاهده ناپاپذیر می دانند که به صورت انواع شکایتهای رفتاری نمود می یابد (مالم کوسیت، 1977) و عده­ای دیگر (لفکوتیز و برتون، 1978) با طرح نشانه گذاری رشدی تظاهرات بالینی افسردگی را به شرط شیوع در کودکان بهنجار منتفی می دانند و در دیدگاه دیگر که کودکان را شبیه افسردگی بزرگسالان می پندارند (میشل و همکاران 1988) که در اینجا به طبقه بندی افسردگی ها بر اساس DsmIII و IIIR و Dsm IV می پردازیم.

تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است. در IIIDsm بویژه آمده است که تشخیص افسردگی در مورد کودکان و هم در مورد بزرگسلان بکار می رود. هرچند قبل از این تشخیص رسمی در سال 1985، وجود افسردگی در کودکان اغلب مورد بحث بود. این بحث بدین علت بود که به نظر نمی رسید رفتاری که در بین بسیاری از کودکان به چشم می خورد نشان اختصاصی افسردگی باشد. یک دلیل برای این موضوع غلبه نظریه روان پویایی در تعیین طبقات تشخیصی سنتی در مرکز بررسی و راهنمایی کالیفرنیا، یک مطالعه طولانی مشهور درباره رشد کودکان (مک فارلین و دیگران، 1954) ، از تولد تا بلوغ صورت گرفت. نتایج این تحقیق 35 درصد از کودکان در شش سالگی اشتهای نامطلوب داشتند ولی در 9 سالگی نسبت آنها به کمتر از 8 درصد رسید.

از سوی دیگر خودداری افراطی (که می تواند رفتار کناره گیرانه نامیده شود). در سالهایی که سایر رفتارها مورد سنجش قرار گرفت دارای میانگین 35 درصدی بود و هرگز از 17 درصد پایین تر نرفت. این موضوع بیانگر آن است که رفتارهای معینی که ممکن است دلالت بر افسردگی در بزرگسالان داشته باشد لااقل در مراحل معینی از رشد کودک و نوجوان غیرطبیعی محسوب نمی شود.

چون کودکان همواره در حال رشد و تغییرات بدنی و روانی هستند ارزیابی مفهوم یا اثرات درازمدت رفتارهای افسردگی و سایر مسائل رفتاری مشکل است.

بررسی های کمی که درباره مطالعات پی گیری شده وجود دارد غالباً دلالت بر آن دارد که افسردگی کودکی در ارتباط با اختلال عاطفی بزرگسال نیست (دهل، 1972) . تا کنون به اثبات نرسیده است که نشانه­های مرضی تعیین کننده افسردگی در کودکی پیش بینی کننده­های ثابت افسردگی در بزرگسالی می باشد. هر چند اگر بسیاری از کودکان افسرده وقتی به سن بزرگسالی می رسند دیگر افسردگی نداشته باشند، نمی توانیم از چگونگی تأثیر افسردگی کودکی بر رشد و سازگاریهای دوران بزرگسالی اطمینان داشته باشیم.

در یک مطالعه، بیشتر از 17درصد از کودکانی که والدینشان در برنامه بهداشت خانواده شرک نموده بودند یا در بیمارستان دانشگاه متولد شده بودند غمگیینی یا افسردگی معنی دار بالینی نشان دادند، در حالی که کمتر از 2 درصد آنان معیارهای مربوط به اختلالات عاطفی را در DSM نشان دادند. (کاشانی، سیموزند، 1979).

هرچند این کودکان غمگین تفاوتهای معنی داری با کودکان غیرغمگین داشتند. آنان شکایتهای بدنی بیشتری داشتند، احتمال پیش فعالی در آنان زیادتر بود، اعتماد به نفس پایین تری داشتند و احتمال بیشتری وجود داشت که در دعواهایی دیگر شوند و از مدرسه رفتن امتناع ورزند. تمام این خصیصه ها می تواند بیانگر احتمال بروز افسردگی معمولی در سالهای بعدی زندگی باشد.

شیوع افسردگی در بین کودکانی که به دلیل بعضی مسائل رفتاری بطور سرپایی در کلینیکها مورد معاینه قرار گرفته نیز زیادتر بوده است. برآوردها بسیار متفاوت است ولی رقم 25 درصد به نظر می رسد که یک مقیاس محافظه کارانه باشد (پتی، 1981).

در میان کودکان مدارس ابتدایی که به دلیل مسائل آموزشگاهی به کلینیکهای روانی – تربیتی ارجاع شده­اند، آنهایی که در سالهای بعد، افسردگی نشان داده­اند درصدشان بالاتر بوده و بیش از شصت درصد می رسد.

اکنون این توافق بالنسبه کلی وجود دارد که کودکان نیز ممکن است مانند بزرگسالان افسرده شوند. اکثر متخصصان بالینی نیز موافقند که نشانه های افسردگی درگروههای سنی تغییر می کند. فرد 6 تا 8 ساله افسرده احساس غم، بیچارگی و شاید ناامیدی می کند. خصوصیات فرد افسرده 8 تا 10 ساله عبارتست از از افکار منفی درباره اعتماد به نفس آنان احساس میکنند که بی ارزش دوست داشتنی و عاطل­اند، فرد 10 تا 13 ساله می تواند بعنوان کسی که احساس گناه می کند توصیف شود. آنان دستخوش گنهکاری شده و فکر می کنند که به دلیل گنهکاری خواهند مرد و یا کشته خواهند شد. (مکلاکن ویل و دیگران، 1973).

علاوه بر این شکل سنتی افسردگی، ممکن است کودکان افسردگی، به طریقه های غیرمستقیم یا آن چه گاهی اوقات افسردگی تغییر چهره داده نامیده می شود نیز ظاهر سازند. افسردگی تغییر چهره داده شامل رفتارهایی از قبیل فرار از آموزشگاه، فرار از خانه، ماجراجویی، بیماریهای سیپوکندریاکسا و رفتارهای ضداجتماعی و تحریک آمیز می گردد. (سترین و ماک ینو، 1974) (گلاس، 1968، تولن، 1962).

مسائل چندی درباره این مفهوم وجود دارد، زیرا رفتارهایی که نمونه افسردگی ماسک زده شده تعریف شده­اند همگی مسائل عمومی دوره کودکی هستند و اگر تمام این رفتارها بعنوان نشانه های مرضی افسردگی تلقی می گردد، درصد کودکانی افسرده بصورت برجسته­ای بالا خواهد بود و مسائل زیادی را مطرح خواهد ساخت. افسردگی ماسک زده شده را مورد بحث قرار داده­اند و خاطر نشان می سازند که غالباً نشانه های سنتی می تواند از طریق تحلیل خواب و رؤیا، خیالبافیها و سایر اظهارات کلامی مشخص می گردد. نشانه های افسردگی ماسک زده شده آمیخته و درهم است. در یکی از مطالعات درازمدت مدت درباره افسردگی، پوزنانزکی و دیگران (1976) گروهی از کودکان پرخاشگرانه را که به علت طغیانهای آشوبگر برای درمان ارجاع شده بودند، مورد بررسی قرار دارند.

آنها دریافتند که 55 درصد از این گروه قبلاً از لحاظ بالینی افسرده تشخیص داده شده بود و اکنون که بطور متوسط شش سال و نیم از آن می گذرد و مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته­اند. از طرف دیگر در یک مطالعه روی... . کودکی که برای بستری شدن بیمارستان روانی پذیرفته شده بودند کسانی که در پذیرش آنها وجود افسردگی ماسک زده شده از قبیل پرخاشگر جدی، رفتار غیرقابل کنترل در جامعه، یا بدرفتاری در خانه و مدرسه قید شده بود، دوست داشتند که تشخیص افسردگی در مورد آنان اعمال شود. اما کسانی که مسائل افسردگی از قبیل کوشش برای خودکشی یا اظهارات مختلف درباره افسردگی داشتند به هنگام ترک بیمارستان دوست داشتند که به عنوان افراد افسرده مورد تشخیص قرار بگیرند. (کرست و دیگران، 1981).

یکی از مسائل مربوط به مطالعه افسردگی کودکی عبارتست از فقدان یک تعریف روشن از خصوصیات گروه مورد مطالعه به تازگی ابزارهای ارزیابی خاصی برای اندازه گیری رفتار افسردگی در کودکان، شبیه به آن که در مورد بزرگسالان مورد استفاده واقع می شود، ساخته شده است. یکی از مشهورترین آنها پرسشنامه افسردگی کودکان است که از پرسشنامه افسردگی بک اقتباس گردیده است. (کواکز و بک، 1979) .

چندین نوع مصاحبه میزان شده نیز تهیه شده است (پوزنانسکی و دیگران، 1979، پیک انتیج و دیگران 1978).

استفاده از چندین مقیاس و معیارهایی که در DSMIII آمده است می تواند به تعریف افسردگی کودکی به نحوی که محققان بتوانند ارتباط آن را با افسردگی بزرگسالی بهتر بفهمند، کمک نمایند.

- ضوابط تشخیص افسردگی بر اساس DSMIIIR

ضوابط تشخیصی کژخویی (خلق افسرده)

الف: وقتی افسردگی خلقی (که ممکن است آن را در کودکان و نوجوانان به صورت خلقی که زود برانگیخته و آزرده می شود مشاهده کرد) عملاً در تمام روز، اکثر اوقات توسط شخص ابراز یا توسط دیگران، لااقل به مدت دو سال (یکسال برای کودکان و نوجوانان)، مشاهده گردد.

ب: در فرد افسرده لااقل دو ضابطه از ضوابط زیر دیده می شود.

1) از دست دادن اشتها یا فزون خواری

2) بی خوابی یا فزون خوابی

3) کاهش انرژی یا خستگی

4) احساس کم ارزشی یا بی حرمتی

5) مشکلات تمرکز ذهنی یا مشکل تصمیم گیری

6) احساس از دست دادن امید.

ج: در یک دوره لااقل دو ساله (یکساله برای کودکان و نوجوانان)، نشانه هایی که در زیر بند الف ذکر شده­اند هرگز بیش از دو ماه پی در پی از بین نرفته باشند.

د: فقدان علامتهای مربوط به افسردگی گسترده (مهاد) در خلال دوسال اول اختلال (فقط درسال اول برای کودکان و نوجوانان).

تذکر: وقتی یک فرد افسردگی گستردگی قبلی وجود داشته باشد، این افسردگی بالینی به بهبود کامل (نبودن علائم و نشانه های مرضی معنادار، لااقل از شش ماه پیش) قبل از پدیدار شدن کژخویی رسیده باشد.

از سوی دیگر، از دو سال اول (یکسال برای کودکان و نوجونان) بروز کژخویی، احتمال افزوده شدن رویدادهای افسردگی گسترده، وجود دارد، در این صورت باید هر دو تشخیص (کژخویی، افسردگی گسترده) مورد نظر قرار گیرند.

ه: هیچگاه رویداد آشفتگی یا رویداد کم – آشفتگی واضح و رخ ننموده باشد.

و: این اختلال به یک اختلال روان گسسته وارمزمن از نوع روان گسیختگی یا اختلال هذیانی افزوده نشده باشد.

ز: نمی توان یک عامل بدنی (مثلاً تجویز طولانی داروهای ضدفشار خون) را تداوم بخش این اختلال دانست باید ریخت نخستین و ثانوی اختلال را تشریح گردد.

ریخت نخستین: اختلال خلقی به اختلالی که از پیش وجود داشته باشد و در شمار اختلالات محور I یا III از نوع اختلالات مزمن، غیرخلقی (مثلاً بی اشتهایی روانی، اختلال اضطرابی یا اختلالات مفصلی روماتیسم گونه) محسوب گردد، وابسته نیست.

ریخت ثانوی: اختلال خلقی ظاهراً به یک اختلال پیشین در محور I یا III مزمن یا غیرخلقی، وابسته است.

 


  
  
با توجه به موضوع این پژوهش رضایت مندی در این فصل تلاش خواهد شد تئوری هایی که می توانند مساله رضایت مندی را مورد تبیین قرار دهند معرفی گردند واز آراء افراد و اندیشمندان در حوزه روان شناسی و جامعه شناسی در ارتباط بااین مساله استفاده می شود چرا که شناخت و درک عمیق تر نسبت به رضایت مندی و عوامل موثر بر آن مستلزم آناست که از تئوری ها و نظریاتی که هر یک
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 57
رضایت مندی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

چارچوب نظری تحقیق

مقدمه:

با توجه به موضوع این پژوهش- رضایت مندی- در این فصل تلاش خواهد شد تئوری هایی که می توانند مساله رضایت مندی را مورد تبیین قرار دهند معرفی گردند واز آراء افراد و اندیشمندان در حوزه روان شناسی و جامعه شناسی در ارتباط بااین مساله استفاده می شود. چرا که شناخت و درک عمیق تر نسبت به رضایت مندی و عوامل موثر بر آن مستلزم آناست که از تئوری ها و نظریاتی که هر یک با توجه و تاکید بر زمینه ای خاص رضامندی را منتج از آن می دانند، بهره گرفت.

تاکید بر این امر که مورد وثوق اکثریت دانشمندان می باشد نباید ما را غافل از این امر بنماید که «علوم انسانی و جامعه شناسی هنوز به نقطه ای نرسیده است که بتواند ارائه دهنده تئوری هایی باشد که علت بروز پدیده را به طور کامل به پدیده ای خاص مربوط بدانند» (صفدری- 1374- ص9)

در این زمینه تئوری هایی در سطح جامعه شناسی مطرح شده اند و آراء جامعه شناسان را در زمینه رضامندی دربرمی گیرد. پس از بیان این تئوری ها نظریات روان شناسان ذکر می شود و ازآنجا که چارچوب نظری این پژوهش برخاسته از نظریه میدانی کورت لوین صاحب نظر در حوزه روان شناسی اجتماعی می باشد، به تفصیل بعد از بیان تئوری های جامعه شناسی، تئوری های موجود در سطح روان شناسی اجتماعی و فردی مورد بحث قرار خواهد گرفت.

در تحقیقات اجتماعی فرضیه ها اساس هر تحقیق است و یکی از منابع مهم فرضیه ها، نظریه های مختلف مطرح شده درباره آن موضوع می باشد. درواقع نظریه های جامعه شناختی تلاش برای پاسخ دادن به پرسش هایی مربوط به چگونگی امور است. با استفاده از نظریه می توانیم پیش بینی کنیم که در دنیای واقعی امور به چه نحو خواهد بود.

با استفاده از نظریه مشاهدات انجام شده را هدایت کرده و زاویه نگاهمان به مسائل را مشخص م یکنیم . نظریه ها به تفسیر اطلاعات به دست آمده و الگوها کمک م یکند. هم چنین به وسیله آن معنای یافته ها رادرمی یابیم. فقط به کمک نظریه ها م یتوان راهی برای مرتب کردن مشاهدات فراهم آورد و تبیین موجهی درباره نحوه رابطه انها را ارائه داد.

از آن جا که نظریه ها برخواسته از دیدگاه های گوناگونی می باشند و هر دیدگاه تفسیر خود را از آن پدیدیه ارائه می دهد. بنابراین توجه به نظریه ها در واقع اساس کار محقق هستند که با آن به پدیدیه ها می نگرد. محقق براساس آنها سئوالاتی را مطرح و به مشاهدات مختلفی حساس می گردد. این دیدگاه نشانه هایی درباره جستجوی چیزها به ما می دهند. آنها منبع نظریه هایی درباره وجوه خاصی از جامعه هستند . همه این دیدگاهها به دامنه گسترده ای از پدیده های اجتماعی مربوط هستند. هم چنین دیدگاه ها تصوراتی درباره تبیین موجه درباره نحوه تغییر مشاهدات اائه می کند. ازاین لحاظ مثل اینکه عینک هایی در اختیار ما قرار می دهند که با آنها دنیا را ببینیم (دواس، 1376، ص32).

تئوری های جامعه شناسی

در این قسمت نظریات جامعه شناختی کهبه نوعی تبیین کننده مساله رضامندی هستند معرفی خواهد شد. ازجمله تئوری هایی که در سطح جامعه شناختی به رضایت توجه داشته اند، تئوری هایی هستند که به نابرابری و یا بیان نظرات در زمینه نابرابری به عنوان عاملی موثر در ایجاد رضامندی یا نارضایتی تاکید دارند و نظریه مبادله و قضایای هومنز و تئوری دورکیم در زمینه خودکشی و شرایط انومیک نیز به نوعی میتوانند مساله رضامندی و یا عدم رضایت فرد را تبیین کنند.

تئوری هایی که به نابرابری توجه ویژه دارند:

لوئیس کریزبرگ بااستفاده از نظریه های متعدد سه منشاء اصلی رابرای نارضایتی تعیین می کند. این سه منشاء گر چه از مناظر و دیدگاه های مختلف موضوع را مورد توجه قرار داده اند، اما اجمالاً بر روی یک نکته توافق دارند که منشاء نارضایتی را باید در نابرابری ها و ارزیابی ناشی از آن جستجو کرد.

این سه منشاء یا سه نگرش متفاوت را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد:

- اولین نگرش بر اهمیت محرومیت به طور مطلق در افراد و میزان آن تاکید دارد.

- نگرش دوم ب سطح ناسازگاری بین موقعیت های متفاوتی که افراد در زندگی اجتماعی خود با آن مواجه هستند ، تاکید دارد.

- نگرش سوم به تغییراتی که در طول زمان در آنچه کهمردم دارند و آنچه که تصور می کنند بایدداشته باشند اشاره دارد. (نقل از صفدری- 1374- ص36).

درباره منشاء نخستین نارضایتی های اجتماعی، افرادی مثل رالف داراندرف [1] تاکید دارند او بیان می کند «موافقت کافی وجود دارد که محروم ترین افراد، بدترین احساسات را دارند آنها نیازی ندارند تا بدانند که محروم هستند».

منشاء آگاهی از این محرومیت عموماً افراد پیرامون یا افرادی که برای مقایسه مناسب هستند می باشند و بیان دارند که در هر حال گروه هایی برای مقایسه قابل دسترسی هستند و گروه های مرجعی را همیشه می توان یافت. علاوه بر گروه های مرجع کریز برگ معتقد است. مهم ترین عامل تجانس و تعامل اعضای گروه برای درک از محرومیت است. وی اعتقاد دارد که نارضایتی از یک بخش در همان بخش و محدوده باقی نخواهد ماند و سایر قسمت های زندگی فرد گسترش خواهد یافت.

باید انتظار داشت که افرادی که د یک زمینه محروم هستند بدون جبران و اصلاح رضایت بخش، نارضایتی خود از یک محدوده دیگر نارضایتی تعمیم می دهند. (همان، ص 37).

بنابراین میتوان گفت که محرومیت و آگاهی از آن به همراه سطح پایین درآمد اقتصادی، متغیرهای اصلی تعیین کننده عدم ارضاء نیاز م یباشند که این خود مقدمه نارضایتی می باشد. آنان که محرومیت رادر بخش های بیشتری از رندگی تجربه می کنند، در نتیجه احساس محرومیت بیشتری داشته و بیشتر احساس نارضایتی می کنند.

منشاء دیگر نارضایتی شکاف و ناسازگاری بین بخش های متعدد زندگی فردی است. افرادی مثل لنسکی[2] و گافمن[3] آن را مورد توجه قرار داده اند. نارضایتی ناشی از عدم توان در مراتب و منزلت عدم هماهنگی و ناسازگاری در بین موقعیت های متفاوت باعث خواهد شد افرادی که در بعضی ابعاد در رتبه بالا و در بعضی از ابعاد در رتبه پایین قرار دارند و یا خود چنین ارزیابی می نمایند به طور مشخص ناراضی باشند.

منشاء سوم نارضایتی از عدم پذیرش آنچه مردم دارند و یا فزونی در آنچه انتظار دارند که داشته باشند، ناشی می شود. عدم رضایت زمانی آغاز می شود که مردم در آنچه احساس می کنند باید یا می توانند داشه باشند، نوعی افت را مشاهده کنند. این شکاف یا اختلال، پایه های اساسی شورش و خشم،اضطراب و نارضایتی است. (همان، ص 38).

علاوه بر مطالب فوق، افرادی چون مارکس، داراندرف و کوزر بر نابرابری و تاثیرات آن بر نارضایت، تضادها و آشوب های اجتماعی تاکید کرده اند که نظرات آن ها در قالب دیدگاه تضاد مورد بحث قرار می گردد.

از دیدگاه تضاد دانشمندان متعدد به پدیده نارضایت توجه کرده اند و هر یک عامل و یا علت مشخص را باعث کاهش یا افزایش نارضایتی و بروز تضادهای اجتماعی معرفی کرده اند. بسیاری از نظریات تضاد، نشات گرفته از افکار کارل مارکس می باشد. وی به هنگام ارائه نظریه خود شیوه توزیع منابع کمیاب و نامتوازن بودن در طبقات متعدد اجتماعی رابه عنوان منشاء تضادهای اجتماعی معرفی مینماید. اما این منشا بالقوه که زیربنای نارضایتی ها و تضادهای اجتماعی در طول تاریخ بشر بوده است. زمانی به طور عینی این شرایط را تحقق می بخشد که طبقات محروم نسبت به شرایط ومنافع حقیقی خود ونیز استثمار گرایانه بودن روابط و مناسبات با طبقه فرادست وقوف و آگاهی یابند.

جاناتان ترنر هنگام جمع بندی تقاضای اصلی کارل مارکس در این باره بیان می دارد: «هر چه بخش های محروم ازمنافع حقیقی خود بیشتر آگاه شوند، احتمال اینکه مشروعیت الگوهای موجود توزیع منابع کمیاب را زیر سئوال ببرند، افزایش می یابد (همان، ص40).

انتقال نارضایتی بین افراد در اثر تعامل[4] بین افراد فرودست جامعه زمینه ساز تسری و تعمیم نارضایتی های اجتماعی است: «هر چه اعضاء بخش زیردست بیشتر بتوانند نارضایتی خود را با یکدیگر در میان بگذارند، احتمال اینکه از منافع حقیقی خود آگاه شوند، بیشتر می شود.» (جاناتان ترنر، 1373، ص 111).

رالف داراندروف نیز، آگاهی از منافع عینی، وقوف بر شرایط نابرابر و ارزیابی منفی از آن را دلیل بروز نارضایتی و در نهایت تضادهای اجتماعی می داند.وی معتقد است: «هرچه اعضاء جامعه بتوانند بیشتر از منافع عینی خود آگاه شوند، احتما بروز نارضایتی و تضاد بیشتر است». (همان، ص 136).

در نظریه داراندرف آنچه مود توجه اساسی قرار گرفته است، دو نکته می باشد:

1- وقوف و ارزیابی منفی از توزیع پاداش ها

2- احساس محرومیت نسبی

در مورد احساس محرومیت نسبی وی معتقد است که محرومیت هرگز نمی تواند منشاء نارضایتی باشد، بلکه هر چه محرومیت از حالت مطلق به سوی نسبیت حرکت کند، نارضایتی و در نتیجه تضادها افزایش می یابد.

لوئیس کوزر، نیز در چارچوب تضاد، عواملی را موردتاکید قرار می دهد. او به هنگام بحث درباره علل تضاد، بر ارزیابی از نابرابری تاکید دارد. «کنار اندازی مشروعیت نظام وجود توزیع نارضایتی از محرومیت راایجاد میکند» (همان، ص 150).

این نارضایتی از محرومیت متاثر از نوع فشار اجتماعی است که ممکن است بر افراد محروم اعمال شود.

قضایای عام یا قضایای بنیادی هومنز

هومنز با توسل به دو متغیر اساسی، قضایای عام خود را بیان می‌کند. این دو متغیر عبارتند از: ارزش و کمیت، یعنی ارزش «واحد عمل» که بر شخصی وارد می‌شود و تعداد چنان واحدهایی که در طول زمانی معین وارد می‌شوند. باید به یاد داشت که عملی که بر شخصی وارد می‌شود همان است که از شخص دیگری صادر شده است. خود ارزش دارای دو جزء است: یکی ثابت، که سروکار هومنز با همین جزء است و دیگری متغیر. اگر ما مقدار«عمل» را که بر شخصی وارد می‌شود کنار بگذاریم، باید بگوییم که وی آن فعل را بیشتر، یا کمتر از عمل دیگر ارزش می‌گذارد و این رجحان به طور موقت ثابت باقی می‌ماند: این اولین جزء است. اگر از سوی دیگر مقدار عمل وارد شده را به حساب آوریم باید اذعان کنیم که آن شخص این فعل را در یک زمان، بیشتر از زمان دیگر را ارزش می‌داند، به عبارت دیگر: هرچه فعل در زمان اخیر بیشتر بر او وارد شود او آن را کم ارزشتر می‌شمارد، و این دومین جزء است.

هومنز می‌گوید« ما باید ارزش و کمیت را دو طبقة تشکیل دهندة متغیرهای خود محسوب کنیم». او قبل از پرداختن به قضایای عام خود یک هشدار می‌دهد: او می‌گوید که قضایای وی به هیچ وجه شباهتی به دو قضیة زیر ندارد، الف: X تاحدی تابع Y است، که بدین معناست که هر متغیری در ارزش Y باعث تغییراتی در X می‌شود، اما این قضیه از جهت مقدار متغیر، چیزی نمی‌گوید. ب: X تابع ویژه‌ای از Y است، یعنی X=logy . که این قضیه نه فقط ما را دربارة مقدار دقیق تغییر بلکه از جهت آن نیز مطلع می‌گرداند. به نظر هومنز قضیة اول به هیچ‌وجه دقیق نیست و وی جامعه‌شناسان را متهم می‌کند که گفته‌هایشان بیشتر به این قضیه می‌ماند و قضیة دوم دارای دقت بسیاری است و هنوز علوم اجتماعی به آن پایه نرسیده است که این قضیه را الگوی خود قرار دهد. هومنز می‌گوید که قضایای خود او در حد وسط قرار دارند یعنی x به محض تغییر Y تغییر می‌کند. بنابراین قضیه می‌توان از افزایش ارزش X به محض فزونی ارزش Y مطلع گردید، اما از میزان و اندازة آن نمی‌توان اطلاع یافت. وی می‌گوید که از علوم اجتماعی در شرایط خاص نباید بیش از این انتظار داشت. (توسلی، 1369: 387-388)

به نظر هومنز، قضایایش به دو دلیل روانشناختی‌اند: نخست آنکه این قضایا معمولاً به وسیلة اشخاص بیان و آزمایش تجربی می‌شوند که خودشان را روانشناس می‌دانند. دوم و از آن مهمتر این که، قضایایش به خاطر آن که با فرد در جامعه‌ سروکار دارند، روانشناختی‌اند.

هومنز، در نتیجة این موضع‌گیری، پذیرفت که او را «با همان عنوان هراسناک، یک تقلیل‌گرای روانشناختی» بدانند. تقلیل‌گرایی به عقیدة هومنز، عبارت است از «فراگردی که نشان می‌دهد که چگونه قضایای یک علم[ در این مورد، روانشناسی] منطقه می تواند از قضایای کلی تر یک علم دیگر پیروی کند».

گرچه هومنز اصول روانشناختی را پذیرفته بود، اما افراد را جدا از هم در نظر نمی‌گرفت. او این را تشخیص می‌داد که انسانها اجتماعی‌اند و بخش چشمگیری از وقتشان را در کنش متقابل با همدیگر صرف می‌کنند. هومنز تنها بر آن بود که رفتار اجتماعی را با اصول روانشناختی تبیین کند. هومنز در آثار گوناگونش برنامه‌ای را تشریح کرد تا به گفتة خودش «انسانها را به جامعه‌شناسی باز گرداند»، اما همچنین درصدد پروراندن نظریه‌ای بود که بر روانشناسی، مردم و "صورتهای بنیادی زندگی اجتماعی" تأکید داشته باشد همین نظریه است که نظریة تبادل نامیده شد. به تعبیر هومنز، این نظریه «رفتار اجتماعی را به عنوان یک تبادل فعالیت ملموس یا غیرملموس و کم و بیش پاداش دهنده یا غرامت‌آمیز میان دست کم دو شخص، در نظر می‌گیرد.» هومنز خود را موظف به ساخت قضایایی می‌دانست که بر سطح روانشناختی تأکید داشته باشند، همین قضایا هستند که زمینة نظریه تبادل را فراهم می‌سازند.(ریتزر، 1379،خلاصه صفحات 423- 425)

قضایای عام یا قضایای بنیادی هومنز عبارتند از:

1- انگیزه یا قضیة موفقیت:

از نظر هومنز، تجربة گذشته در تکرار عمل مؤثر است. انگیزع انجام عمل در ارتباط با سابقة قبلی که به دریافت پاداش منجر شده است، مرتبط می‌گردد با معنی‌تر می‌شود. از این رو با شباهت بین انگیزه برای عمل حال و گذشته احتمال انجام عمل بیشتر و در صورت شباهت کمتر بین انگیزه حال و گذشته احتمال انجام عمل، کمتر می‌شود. اگر در گذشته ایجاد موفقیت، انگیزه‌ای خاص محل برای فعالیت انسان بوده که به پاداش انجامیده، شباهت بیشتر موقعیت انگیزه با گذشته، امکان مناسبی برای تکرار عمل می‌باشد.(آزاد ارمکی، 1376: 285)

آنچه از فرض «موفقیت» نتیجه‌گیری می‌شود این است که دلیل عملی که فردی انجام می‌دهد هر چه باشد همین که عمل را یکبار انجام داد و نتیجه عمل برایش مثبت بود همان مفهومی را برای فرد پیدا می‌کند که به آن بعداً نام ارزش مثبت می‌دهیم و در حقیقت فرد مستعد تکرار آن عمل شده است. فرض موفقیت- حتی اگر عمل با موفقیت همراه نباشد- همواره صادق است.

اگر چنین موقعیتها و فرصتهایی برای تکرار، زیاد پیش آید،‌ احتمال این که فرد آن کنش را فراگیرد، را فراوانی دفعاتی که آن عمل پاداش یافته، رابطة مستقیم دارد.

یادآوری می‌شود که آنچه مخصوصاً نظریه مبادله به آن می‌پردازد فرایندی است که طی آن رفتار اجتماعی به طرف ساختهای اجتماعی هدایت می‌شود. بدون وجود اعمال تکرار شده هیچ ساختار اجتماعی وجود ندارد. قضیه تلویحاً بیانگر این است که تکرار فزایندة پاداش، منجر به تکرار فزایندة عمل می‌شود؛ اما آشکار است که چنین افزایشی نمی‌تواند تا بی‌نهایت ادامه یابد بلکه حد و حدودی دارد و با مسأله اشباع» گره خورده است.

همچنین قضیة مذکور بیانگر این است که هر چه یک عمل کمتر به پاداش منجر شود، همان قدر آن عمل کمتر مستعد تکرار است. نهایتاً اگر یک عمل پس از یک بار پاداش یافتن هرگز پاداش داده نشود از آن پس، دیگر هرگز مشخص تمایل به انجام آن نشان نخواهد داد. در اصطلاح فنی روان‌شناسی رفتاری، گفته می‌شود که سرانجام آن عمل، به خاموشی می‌گراید. هر قدر زمان بین عمل و تشویق کوتاهتر باشد به همان میزان احتمال تکرار آن عمل از سوی فرد بیشتر است.

بنابراین پاداش سریع، حتی اگر شخص به ارتباط بین عمل و تشویق و پاداش آگاه نباشد تکرار عمل را محتمل می‌سازد. به علاوه هر قدر ارزش پاداش بیشتر باشد به همان میزان شخص ارتباط را بیشتر برقرار می‌کند.

فراوانی تکرار عمل توسط فرد همچنین منوط به معیارهایی است که پاداش را تعیین می‌کند. برای مجموعه‌ای از تشویق‌ها در یک دورة معین به نظرمی‌رسد که انسان همانند یک کبوتر در صورتیکه بطور منظم پاداش داده شود، عمل را کمتر تکرار خواهد کرد. باید تذکر داد که اگر تشویق را به یکباره متوقف کنیم عملی که همواره به طور منظم تشویق می‌شود، زودتر از عملی که به طور نامنظم تشویق می‌شود، به خاموشی می‌گراید. یکی از دلایل اینکه چرا مردم در هنگام قماربازی، ماهیگیری یا شکار حتی زمانی که نتیجه کمی عاید‌شان می‌شود، سخت می‌کوشند، این است که این گونه عملیات به طور نامنظم پاداش به همراه دارد.

قضیة «موفقیت» ایجاب می‌کند که فراوانی نسبی اعمال ممکنی که فرد برای کسب تشویق انجام می‌دهد، با فراوانی نسبی پاداشهایی که از هر عمل دریافت می‌کند معادل باشد.(توسلی، 1369:خلاصه صفحات 388- 391)

بنابر مثال هومنز در مورد عمل متقابل شخص و دیگری در یک اداره، این قضیه به آن معنااست که یک شخص اگر در گذشته با مشورتهای مفید دیگران پاداش گرفته باشد، احتمال بیشتری می‌رود که در آینده از دیگران کمک مشورتی بخواهد. به عبارت دیگر، هر چه آن شخص مشورت‌های سودمندتری در گذشته دریافت کرده باشد، در آینده بیشتر درخواست مشورت خواهد کرد. به همین‌سان، اگر دیگری در گذشته با تأیید بیشتری پاداش گرفته باشد، درآینده آمادگی بیشتری برای مشورت دادن از خود نشان خواهد داد. رفتار برابر با قضیة موفقیت، سه مرحله دارد: نخست کنش یک شخص دوم، نتیجة همراه با پاداش و سرانجام، تکرار کنش نخستین با کنشی که دست کم از برخی جهات با کنش اولی مشابه باشد. (ریتزر، 1379،خلاصه 427-428)

قضیة محرک

در صورتی‌که در یک زمان خاص، اغلب موارد عمل به واسطة دیگری پاداش داده شود، عمل تکرار می‌گردد. قضیة دوم فقط به تکرار عمل مربوط است. ولی قضیة سوم به ارزش عمل ربط دارد.«استمرار دریافت پاداش در مقابل انجام عمل، عاملی در تکرار عمل است». (آزاد ارمکی، 1376: 285-286) این قضیه مربوط به تأثیر موقعیتها بر اعمالی است که در آن موقعیتها رخ می‌دهد. این اعمال ممکن است ارادی یا غیرارادی باشند و درهرحال این موقعیتها زمینة محرک و یا انگیزش نامیده می‌شوند و باعث برانگیختن عمل در انسان می‌گردند.

اگر در گذشته وجود یک انگیزة خاص یا یک مجموعه از انگیزه‌ها فرصتی بوده است که در آن، عمل شخص به پاداش منجر شود، هر قدر وضعیت جدید شبیه گذشته باشد احتمال اینکه فرد، به انجام عمل یا اعمال شبیه به آن دست بزند، بیشتر است.

بعضی از روان‌شناسان برای اینکه این نظر را صورت عملی بدهند نقش پاداش عمل را جزء انگیز‌ه‌ها به حساب می‌آورند و به عنوان «انگیزه‌های تقویت کننده» می‌دهند.

هومنز این برداشت را مغشوش می‌داند. صحیح آن است که تصویر شیء که ما آن را خواسته و قبلاً به دست آورده‌ایم، انگیزه‌ای شود برای کوششی که آن را مجدداً به دست آوریم، پس تصویر شیء است که انگیزه ماست، نه موفقیت در به دست آوردن آن شیء. اشتباه گرفتن این دو بدین معناست که قضیة 1و 2 باهم تفاوتی ندارند، در صورتی که آنها دو امر مختلف را بیان می‌کنند.

قضیة 2 حاکی از این است که ظهور دوباره موقعیتی که منجر به عمل موفقیت آمیز شده، احتمال تکرار آن عمل را فراهم می‌سازد. مثلاً یک ماهیگیر که قلابش را به داخل استخر تاریک انداخته و ماهی گرفته است، بسیار آماده است که دوباره در استخر تاریک ماهی بگیرد. ارتباط انگیزه و عمل است که موجب تعمیم و تمیز می‌شود. اگر ماهیگیری در یک استخر تاریک موفق شده باشد، او احتمالاً برای ماهیگری به استخری که تا اندازه‌ای دارای سایه است می‌رود، در حقیقت عملش را تعمیم می‌دهد.(توسلی، 1369: 391)

 


  
  
موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی است اعتماد اجتماعی عبارت است از« حسن ظن فرد به سایر افرادونهادهای جامعه با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد»
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 263 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

-1طرح مساله:

موضوع تحقیق حاضر بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی شهروندان تهرانی است. اعتماد اجتماعی عبارت است از« حسن ظن فرد به سایر افرادونهادهای جامعه با این انتظار که آنها به گونه ای عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.»

رویکردهای مختلفی به اعتماد وجود دارد که نیوتن و دالهی[1] آنها را بطور کلی در دو گروه فردی و اجتماعی جمع کرده اند.رویکرد فردی شامل تمام نظریه هایی است که اعتماد را از بعد روانشناسی و روانشناسی اجتماعی مورد توجه قرار می دهند.در این رویکرد اعتماد محصول عوامل فردی و روانشناختی چون تجارب دوران کودکی ویژگی های روحی و تجارب زندگی روزمره محسوب می شود.مطرح ترین نظریه پردازان این رویکرداوسلنر[2]واریک اریکسون[3] هستند.اما در رویکرد اجتماعی اعتماد محصول عواملی چون؛ مشارکت مدنی،محیط اجتماعی،روابط اجتماعی و میزان گستردگی جامعه انسانی به حساب می آید.در این رویکرد می توان از افرادی چون توکوویل،پارسونزو پوتنام نام برد.با این حال امروزه اغلب نظریه پردازان این حوزه سعی دارند تا تلفیقی از این دو رویکرد را دربررسی اعتماد به کارگیرند.

تحقیق حاضر با رویکرد اجتماعی،اعتماد را در سه نوع میان فردی،عام و نهادی مورد توجه قرار داده است.اعتماد میان فردی در سطح یک رابطه چهره به چهره قرار می گیرد.در این نوع از روابط،اعتمادمتوجه دوستان،آشنایان و اعضای خانواده است.اعتماد عام در سطحی فراتر از روابط چهره به چهره و دوستانه قرار می گیرد. هدف اعتماد شخص معینی نیست،بلکه بصورت کلی مطرح می شودبرای مثال اعتماد به زنان در مقابل مردان.یا اعتماد به نژاد و ملیت متفاوت. اعتماد نهادی متوجه نهادها و سازمانهای رسمی یا غیر رسمی وبطور کلی ساختار های غیر شخصی است.

با توجه به اهمیت اعتماد در کنش اجتماعی به عنوان عاملی برای کنترل و پیش بینی رفتار کنشگران در سطوح مختلف،اعتماد نقش موثری در تعین نظم اجتماعی دارد.از این رو همواره مورد توجه متفکران حوزه جامعه شناسی نظم بوده است. به زعم نظریه پردازان این حوزه بی اعتمادی و یا پایین بودن میزان اعتماد اجتماعی کنش اجتماعی را دشوار و در نتیجه نظم اجتماعی را مختل خواهد کرد.به این معنی که افراد در موقعیت های توام با بی اعتمادی عملا نمی توانند با آسودگی خاطر دست به کنش با همنوعان خود بزنند. این امر هزینه های مختلفی را برای آنان جهت انجام کنش اجتماعی تحمیل خواهد کرد.

شواهد موجود نشان می دهد که اعتماد درجامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.تحقیقی که با عنوان »ارزشها و نگرشهای ایرانیان« درسال 1381 از سوی دفتر طرح های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفته است،نشان می دهدکه فضایی توام با شک،ناامنی و بطور کلی بی اعتمادی در بین افراد حاکم است.به عنوان نمونه در استان تهران پاسخ افراد به این سوال که امانت داری در بین مردم به چه میزان رواج دارد ؟به این شرح است :6/ 33 درصدپاسخ ها میزان رواج این ارزش اخلاقی در بین مردم را متوسط عنوان کرده اند 5/ 24در صد کم،4 /15درصد خیلی کم و6/7درصدپاسخها به گزینه اصلا تعلق دارد .همین درصدها در رابطه با ارزش صداقت و راستگویی که به عنوان یکی از عناصر اصلی اعتماد از آن یاد می شود(امیر کافی به نقل از جانسون،1380: 19).به این ترتیب است گزینه کم با بالاترین در صد 9/29گزینه متوسط 3/29درصد گزینه خیلی کم 9/19در صد گزینه اصلا 7/9درصد زیا د 2/8درصد خیلی زیاد 3/2درصد وگزینه کاملا 7/0درصد پاسخ ها را به خود اختصاص داده اند.(ارزشها و نگرشهای ایرانیان1381:63)در مورد میزان رواج ارزش اخلاقی پایبند بودن به قول قرارها در بین مردم وضعیت پاسخ ها به این شرح است :گزینه متوسط 8/38درصد،کم 4/24درصد،خیلی کم7/14درصد زیاد8/9درصد،خیلی زیاد 6/2درصد،کاملا8/0درصد.همچنین دررابطه با رواج دورویی در بین مردم بیشترین پاسخ ها زیاد و خیلی زیاد به ترتیب با 3/37و4/29درصد بوده است.(همان،1380: 64) همانطورکه اشاره شد،صفات اخلاقی فوق به عنوان شاخص های اعتماد فردی از سوی»جانسون» مطرح شده است.به این ترتیب می توان گفت که اعتماد اجتماعی وضعیت مطلوبی در جامعه ندارد.این امردر پژوهش دیگری که به طور مستقیم به بررسی اعتماد میان فردی و عام پرداخته نیز مشاهده شده است.«بررسی تجربی نظام شخصیت»عنوان پژوهشی است که توسط مسعود چلبی انجام گرفته است.در این پژوهش بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی غیر شخصی عام مورد سنجش قرار گرفته که نتیجه یافته ها به نقل از چلبی بیانگر وضعیت نامطلوب اعتماد در جامعه است.«یافته های موجود نشان می دهدکه میزان اعتماد تعمیم یافته و اعتماد شخصی در هیچ یک از شهر های مورد مطالعه در سطح مقبولی نیست و این امر بالقوه مخل نظم روانی و اجتماعی است.«(شهر های مورد مطالعه در این پژوهش عبارتند از :تهران،تبریز،مشهد،کرمان و استهبان میانگین بی اعتمادی شخصی و بی اعتمادی تعمیم یافته در این پژوهش به ترتیب برابر با 45و 39 گزارش شده است)(چلبی،1380: 172-170)

در ادبیات مربوط به اعتماد اجتماعی عوامل اجتماعی و فردی مختلفی به عنوان عوامل تاثیرگذار بر اعتماد اجتماعی مشخص شده اند.عواملی که از طریق مکانیسم های مختلف موجب تقویت و یا تضعیف اعتماد اجتماعی می شوند.میزان عام گرایی،احساس امنیت اجتماعی،تعهداجتماعی،میزان آگاهی از محیط،میزان توسعه سازمان های داوطلبانه،شبکه های روابط اجتماعی ونحوه آموزش هنجارها و ارزشهای مربوط به اعتماد کردن در فرایند جامعه پذیری از جمله عوامل اجتماعی موثر بر اعتماد اجتماعی هستند.

در این بین برای رسانه های جمعی با توجه به گستردگی و نفوذ آنها در جامعه نقش ویژه ای تعریف شده است.جیمز کلمن، پیوتر زتومپکا,رابرت پوتنام و آنتونی گیدنز از جمله نظریه پردازان اعتماد اجتماعی هستند که در بحث های خود به نقش رسانه های جمعی در تضعیف و یا تقویت اعتماد اجتماعی تاکید کرده اند به این ترتیب که رسانه های به عنوان منبع مهم اطلاعات و همچنین یکی از عوامل اصلی فرایند جامعه پذیری نقش موثری در فرایند اعتماد کردن بازی می کنند.

نظریه پردازان اعتماد نقش رسانه های جمعی در تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی را به شکل زیر ترسیم کرده اند.

رسانه ها به تصورات افراد از محیط شکل می دهند؛آنها می توانند با ارائه تصویری زشت ویا زیبا از جامعه میزان اعتماد در بین مخاطبان خود را افزایش و یا کاهش دهند.رسانه ها به شکل گیری الگوهای کنش در بین مخاطبان کمک می کنند- این الگوهای کنش به افراد کمک می کنند تا در موقعیت های مختلف دست به کنش بزنند.رسانه های جمعی از طریق تحرک روانی امکان تعاملات اجتماعی را در بین مخاطبان خود افزایش می دهند.رسانه های جمعی می توانندزمینه دسترسی به نهاد های انتزاعی و تخصصی را برای مخاطبان خود فراهم کرده و در نتیجه موجب اعتماد ویا بی اعتمادی به این نهاد ها در بین مخاطبان خود شوند و نهایتا اینکه رسانه های ارتباط جمعی به عنوان یکی از عوامل جامعه پذیری نقش موثری درنهادینه کردن ارزشها و هنجارهای اعتماد در بین مخاطبان خود دارند (Sztopka,1999.Putnam,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).

با توجه به نقش رسانه های جمعی در تسهیل،تقویت و تضعیف اعتماد اجتماعی، رابطه میزان استفاده از آنها با میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان در سه نوع فردی،عام و نهادی بررسی می شود.در تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی در سه بعد مورد توجه قرارگرفته اند در یک بعد میزان استفاده از نوع رسانه موردتوجه است که منظور میزان تماشای تلویزیون و میزان روزنامه خواندن است.در بعد دیگر نوع تلویزیون مورد توجه قرار گرفته که در این بعد رابطه تماشای دو نوع تلویزیون داخلی و ماهواره ای با اعتماد اجتماعی بررسی خواهد شد.

سوالات اساسی تحقیق :

آیا میزان استفاده از رسانه های جمعی بر میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان موثر است؟

- آیا تاثیر میزان استفاده از رسانه های جمعی در انواع مختلف آنها(تلویزیون،روزنامه)بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟

- آیا تاثیر میزان تماشای تلویزیون در دو نوع داخلی و خارجی بر اعتماد اجتماعی متفاوت است؟

- آیا بین تماشای انواع مختلف پیام های تلویزیون داخلی،خارجی وخواندن انواع مختلف مطالب روزنامه ها رابطه متفاوتی با اعتماد اجتماعی وجود دارد یا خیر؟  

اهمیت و ضرورت تحقیق:

اعتماد یکی از مفاهیم مهم حوزه جامعه شناسی نظم به حساب می آید این اهمیت در وهله نخست ریشه در جایگاه اعتماد در کنش اجتماعی دارد. نیکلاس لومان[4] نظریه پرداز حوزه اعتماد از زاویه کنترل و پیش بینی کنش اجتماعی نگاه کارکردی به اعتماد دارد به ویژه در شرایط جامعه مدرن که توام با پیچیدگی و ریسک یا خطر پذیری است،در این شرایط اعتماد نقش مهمی در تعین و حفظ نظم اجتماعی بازی می کند.

زتومپکا،کلمن و گیدنز نیز چنین کارکردی برای اعتماد اجتماعی قائل هستند.اعتماد این اجازه را می دهد که افراد به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.به واسطه این تسهیل کنش است که از اعتماد به عنوان یکی از مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی یاد می شود.(کلمن،1378: 456)

منابع علمی محدود اعتماد به زبان فارسی وتعداد اندک پژوهش های انجام گرفته با موضوع اعتماد نشانگر این نکته است که تا کنون توجه جدی به اعتماد اجتماعی در جامعه ما نشده است. اما این امر به معنای کم اهمیت بودن آن در جامعه نیست.جامعه ایی که به اشکال مختلف واجد برخی از ویژگی های مدرنیته است.اگر چه تا کنون در متنی دیده نشده که از آن به عنوان جامعه مدرن یاد کنند ولی در اغلب متون به در حال توسعه بودن آن با عبارت مبهم در حال گذار اشاره شده است.بویژه با توجه به تحولات ساختاری و جمعیتی دهه اخیر،تحولاتی چون افزایش جمعیت،گسترش شهر نشینی،توسعه رسانه های ارتباط جمعی درحوزه های داخلی وخارجی وبدنبال آن تحولات ارزشی و فرهنگی.(رفیع پور.1378ربیعی1378)مجموعه ایی از این تحولات به همراه افراط و تفریط های موجود در حوزه های مختلفی چون سیاست،اقتصاد و فرهنگ عملا فضای پیچیده و آشفته ایی به جامعه ما داده است.

توسعه شهرها درنتیجه تحولات جمعیتی،بویژه افزایش جمعیت و مهاجرت و بدنبال آن نفوذ پذیری مرزهای درون گروهی سبب شده تا دامنه روابط اجتماعی افراد از محدوده سنتی خود فراتر رود؛شهروندان همواره در محیط هایی قرار می گیرند که با غریبه هایی از گروهها و قومیت های مختلف مواجه هستند،بویژه با توجه به تنوع قومی و گروهی موجود در جامعه،شرایط موجود اجتماعی و اقتصادی،ارتباط و تعامل با دیگران ناشناس را برای ماگریز ناپذیرکرده است،با این حال فقدان اعتماد در چنین وضعیتی شرایط را برای افراد دشوارتر خواهد کرد.شهروندان مجبور خواهند بود هزینه های زیادی را برای جبران بی اعتمادی متحمل شوند؛ لزوم قرار دادهای رسمی و غیر رسمی و ضرورت وجود تضمین درمراودات اجتماعی وپایین آمدن سطح ارتباطات اجتماعی در بین افراد ازجمله پیامدهای وجود بی اعتمادی است در صورتیکه وجود اعتماد اجتماعی به تسهیل کنش کمک کرده وبه زعم پوتنام به مانند روغنی چرخ های ارتباط اجتماعی را روان خواهد کرد.با توجه به ویژگی های فوق،اهمیت اعتماد در جریان کنش های اجتماعی روشنترمی شود.از طرف دیگر همانگونه که اشاره شده اعتماداجتماعی در جامعه مورد مطالعه ما وضعیت مطلوبی ندارد.

شواهد مبتنی بر پژوهش های اجتماعی نشان می دهد که اعتماد اجتماعی در جامعه ما وضعیت چندان مطلوبی ندارد.نظریه پردازان اعتماد عوامل مختلفی را در تضعیف و یا تقویت اعتماد بین افرد موثر می دانندو رسانه های جمعی یکی از همین عوامل موثر بر اعتماد در نزد آنان است.(,1999.پوتنام,1995,.کلمن،1378،گیدنز،1378).

رسانه های جمعی،امروزه نقش موثری در زندگی روزمره ما ایفا می کنند و یکی از واقعیت های انکار ناپذیرزندگی بشر امروزی به شمار می آیند.آنها بخش مهمی از زمان و مکان زندگی ما را به خود اختصاص داده اند.ما همواره در معرض پیامهای مختلفی هستیم که در قالب های متفاوت از سوی آنها ارسال می شود پیامهایی که درموقعیتهای مختلف به نیازهای متفاوتی پاسخ می دهند.وسایل ارتباط جمعی واجد کارکردهای متنوعی هستند هارولد لاسول کارکرد این وسایل را به این شرح خلاصه کرده است :نظارت بر محیط ،ایجاد همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط وانتقال میراث فرهنگی. (مک کوایل،1382 :108).بطور کلی میتوان گفت رسانه ها نقش مهمی در زندگی اجتماعی افراد بازی می کننداطلاع رسانی وآگاه کردن افراد از واقعیت های محیط(حوادث ورویدادها)،آموزش هنجارها و ارزشهای رایج و اجتماعی کردن افراد ،ایجاد همدلی وانسجام اجتماعی در بین افراد (همان،1382: 109).

رسانه ها نقش موثری بر شکل گیری نگرش افراد نسبت به محیط و افراد حاضر در آن دارند،رسانه ها همچنین در نهادینه کردن ارزشهای رایج،برجسته کردن ایده ها و افکار خاص وشکل دادن به تصور افراداز جامعه موثر هستند. در تحقیق حاضر با توجه به نقش و جایگاه رسانه های جمعی، تاثیر میزان استفاده از آنها بر اعتماد اجتماعی بررسی شده است. 

فرضیات تحقیق

بین استفاده از انواع رسانه ها ی مورد استفاده و میزان انواع اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.

بین میزان استفاده از تلویزیون های ماهواره ای با میزان اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد.

نگرش مثبت نسبت به رسانه های داخلی در میزان اعتماد اجتماعی افراد موثر است.

کسانیکه از مطبوعات بیشتر از تلویزیون استفاده می کننداز اعتماد اجتماعی بیشتری برخوردارند ..

تعریف مفاهیم:

تعریف نظری و عملی مفاهیم تحقیق : 

مفاهیم تحقیق حاضر شامل متغیرهای وابسته،مستقل،واسطه،کنترل و متغیر های زمینه ایی تحقیق است.

متغیر وابسته تحقیق :

اعتماداجتماعی:

تعریف اعتماد اجتماعی عبارت است از حسن ظن فرد نسبت به سایر افراد و نهادهای جامعه با این انتظارکه آنها به گونه ایی عمل خواهندکردکه نتایج منفی به حداقل کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد.

اعتماد میان فردی:

این نوع ازاعتماداجتماعی در روابط چهره به چهره جای می گیرد. سطحی حداقل از کنشگران، ارتباطی که در آن دو نفر حضور دارند.

اعتماد نهادی:

این نوع از اعتماد متوجه ساختارهای غیرشخصی است.هر چند ساختارهای غیر شخصی درسطحی خردازافراد تشکیل شده انداما این افرادباتوجه به ساختاری که درآن قرارگرفته اند تعریف می شوند.

متغیر های مستقل تحقیق:

متغیر مستقل تحقیق حاضر رسانه های ارتباط جمعی است.

بطور کلی رسانه های ارتباط جمعی عبارتند ازآن دسته از وسایل ارتباطی که مورد توجه جماعت کثیری باشد وسایل ارتباطی که در تمدنهای جدید بوجودآمده و مورد استفاده اند وویژگی اصلی آنان قدرت وشعاع عمل زیاد است.(کازنو،1377: 4)

تلویزیون:

با توجه به جامعه مورد مطالعه دو نوع تلویزیون دولتی و ماهواره ایی انتخاب شده اند.تلویزیون دولتی شامل تمام شبکه هایی است که مالکیت آنها با دولت بوده و توسط دولت نیز کنترل می شود.در جامعه مانیز تلویزیون توسط دولت اداره می شود و هر شش شبکه آن دولتی هستند.در کنار شبکه های تلویزیون دولتی به مدد توسعه تکنولوژی ارتباطات امروزه افراد می توانند با استفاده از گیرنده های ماهواره ایی از برنامه های سایر شبکه های تلویزیون که از نقاط مختلف جهان پخش می شوند استفاده کنند.این شبکه ها در تحقیق حاضر با عنوان شبکه های ماهوارهایی مورد توجه قرار گرفته اند.

 

 


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >